امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - دکتر فرشید خدادادیان :
در روز درختکاری آنچه از متن درخت آسوریک می توان
برداشت کرد شرطی است که درخت برای بقای خود اعلام نموده و آن شرط این است که ؛اگر مردم
مرا نیازارند تا روز رستاخیز جاوید و سبز برجا میمانم؛
درخت آسوری یا درخت آسوریگ متنی است نوشته به خط
پهلوی و در کنار یادگار زریران از معدود متون غیر دینی برجای مانده از ایران باستان
است.در این متن پهلوی که به همت زنده یاد ماهیار نوابی(متوفی به سال1379)به فارسی ترجمه
شد داستانی منظوم از گفتگوی بین یک بز با یک درخت یا به تعبیر احسان طبری؛"منظومه
ای در فن مناظره"شاهد گفتمان درخت آسوریک با بز یا تیشتر هستیم.نقش ترسیم شده
سفالینه مکشوفه از شهر سوخته در زابل را که با نام نخستین انیمیشن جهان می شناسیم نیز
مربوط به همین متن تشخیص داده شده است.
همزمان با روز ملی درختکاری،بهترین برداشت از متون
باستانی در اهمیت درخت شاید همین شعر از زبان درخت آسوریک باشد که می خوانیم؛
؛اگر مردم نیازارندم این گیسوی جادویم
به جاویدان درخشان است چون گیسوی مهرویان؛؛
متن اینگونه است که در سرزمین آسور درخت نخلی بود
که برگهایی سبز داشت و میوههایی شیرین میآورد. روزی آن درخت بلند با یک بز مناظره
کرد کرد که من بر پایه داشتههای بسیاری که دارم از تو برترم،از جمله آن هنگامی که
میوه نو بر میآورم،شاه از میوههای من میخورد،از چوب من کشتی میسازند،از برگهایم
جاروب میسازند،از من طناب میسازند تا تو را ببندند،سایهام در تابستان سایبان شهریاران
است،آشیان پرندگان هستم و اگر مردم مرا نیازارند تا روز رستاخیز جاوید و سبز برجا می
مانم.بز در پاسخ به او گفت: هر چند که مرا مایه ننگ است که به سخنان بیهوده ات پاسخ
دهم اما ناچار از سخن گفتنم. برگهای تو در درازی به موهای دیوان پلیدی میماند که
در آغاز دوران جمشید بنده مردمان بودند. من آنم که بهتر از هر کسی میتوانم دین مزدیََسنان
را بستایم زیرا در پرستش خدا از شیر من بهره میگیرند. کمربندی را که مروارید در آن
مینشانند از من میسازند و نیز از پوستم مشک میسازند. سفرههای سور را با گوشت من
میآرایند. پیش بند شهریاران را از من میسازند. پیمان نامهها را بر پوست من مینویسند.
زه کمان را از من میسازند. برک (گونهای پارچه پشمین) و دوال را از من میسازند. من
میتوانم کوه به کوه در کشورهای بزرگ سفر کنم و مردمانی از نژادهای دیگر را بینم.از
شیر من پنیر و افروشه (حلوا) و ماست میسازند و دوغم را کشک میکنند.حتی بهای من در
بازار بیش از بهای خرمای توست.هرچند که سخنانم در نزد تو مانند مرواریدی است که در
پیش خوک و گراز انداخته باشند اما بدان که من در کوهستانهای خوشبو چرا میکنم و از
گیاهان تازه میخورم و از چشمههای پاک مینوشم در حالی که تو همچون میخی بر زمین کوبیده
شده ای و توان رفتن نداری.
تلاش های زیادی در زمینه خوانش و رمزگشایی از این
متن تاکنون انجام شده،برخی نخل را نماد دوره ی کشاورزی و بز را نماد دوره دامپروری
دانستهاند.برخی درخت خرما را سمبل یکجانشینی و بز را که نشان تحرک و دوندگی است نماد
کوچ عنوان نموده اند گو اینکه در متن داستان هم بز به درخت میگوید؛تو همچون میخی بر
زمین کوبیده شدهای و توان رفتن نداری.
امید که روز درختکاری تلنگری به همه ما در نیازردن درختان و فضای سبز و محیط زیست باشد.