امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان/ روزنامه ی نورخوزستان در ستون ویژه های خود نوشت: مدتی است موضوع نجات دریاچه ارومیه در وسیع ترین شکل رسانه ای مطرح است که شاید یکی از دلایل آن به تصویر کشیدن آن در ماهواره ها و انعکاس جهانی این خبر زیست محیطی باشد چرا که تا زمانی یک مشکل داخلی هر قدر هم حاد باشد، از مرزها عبور نکرده و به صورت یک خبر جهانی در نیاید، خیلی به آن پرداخته نمی شود.
عامل دیگر بزرگ شدن یک مسأله استانی در سطح کشور، فریاد نمایندگان یک استان و پیگیری های آنهاست. کما اینکه همه شاهد فریادهای نماینده اردبیل در مجلس بوده ایم و با این روش، جواب هم می گیرد. داشتن ارتباط مقامات استانی با رده های بالای مملکت می تواند عامل دیگری در طرح مسایل استانی و رسیدگی به آنها باشد که در قضیه بزرگ کردن خشک شدن دریاچه ارومیه، همه این عوامل و شاخص های دیگری تاثیر گذار بوده اند. طرح موضوع خشک شدن درياچه ارومیه تا آنجا پیش رفت که موضوع مناظره جمعه گذشته شبکه اول سیما شد که ضمن آن استاندار آذربایجان غربی، نماینده مردم اردبیل ،معاونت آب نیرو، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور و معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست به بحث یا مناظره درباره دریاچه ارومیه پرداختند و راهکارهای پیشنهادی را ارائه دادند. صبح شنبه هم روزنامه ها در این باره مقاله ها و عکس هایی چاپ کردند و پر تیراژترین روزنامه صبح (جام جم) تیتر اول خود همراه با عکس بزرگی از دریاچه ارومیه را به موضوع این مناظره اختصاص داد.
در عنوان کردن این مطلب قصد انتقاد مطرح نیست، بر عکس پرداختن به چنین مسائل حیاتی را بسیار بجا و حتی ضروری می دانیم و امیدواریم چنین روالی ادامه داشته باشد، اما حرف بر سر اینست که چرا در سایر موارد مشابه هم چنین حرکتی از رسانه ملی سر نمی زند؟
مثلا آیا هیچ ضرورتی به پرداختن به مسایل بزرگترین رودخانه کشور (کارون) احساس نمی شود؟ آیا این همه زیان های زیست محیطی و لطماتی که از این بابت متوجه کشاورزی استان، آبزیان و گردشگری وارد می شود، در حد اجرای یک برنامه تلویزیونی یا مطبوعاتی نیست؟
البته می دانیم که در اصل، کوتاهی در این مورد متوجه نمایندگان و مسئولان بالای استان است که نتوانسته یا نخواسته اند مطلب را جا بیاندازند چون به یاد نداریم یکی از 18 نماینده ما، همانند نماینده اردبیل در سوگ از دست دادن کارون، یقه پاره کند یا اشک دیگران را درآورد.
نمونه اش همین انتقال آب کارون و بعد هم کرخه به استانهای دیگر که فریاد هیچکس را در نیاورد و خیلی گذرا از آن گذشتیم و در حالی که آقایان به کار خود ادامه می دهند، ما مهر سکوت بر لب زده ایم و شاهد آن هستیم که به بهانه ساحل سازی، هر روز رودخانه کوچکتر و حجم آب کمتر می شود و اگر یک سال باران کافی نداشته باشیم، خواهیم دید، چه به روز این رودخانه آمده است.
بر روزنامه نور خوزستان نیز انتقاد وارد است چون با عملکردش در پرداختن به محیط زیست انگار آن را جزو موضوعات پیش پا افتاده می داند.
هرچه به منابع آب کارون، کرخه، مارون ، دز ، زهره و شاوور و آب های زیر زمینی وتالاب ها و سواحل خوزستان بپردازیم و از مصائب و روند رو به نابودی آنها بگوییم باز هم کم گفته ایم. نابه جا نخواهد بود اگر روزنامه ها صفحه ای از روزنامه خود را به محیط زیست اختصاص دهند .
در این رویکرد عملکرد صدا و سیما بسیار تاثیر گذار است ولی نمی دانم چرا صدا وسیما ی خوزستان به تاسی از سایر مراکز استان ها نمی پردازد و برنامه های خاص مسائل اجتماعی و زیست محیطی به استان نمی سازد و بسیار دست به عصا حرکت می کند و با طرح هر انتقاد کوچکی مخالف است . در حالیکه مراکز سایر استان ها به راحتی به طرح مشکلات و موضوعات اجتماعی و زیست محیطی می پردازند و مسئولین را به چالش می کشند.
ضمناً ما که سکوت نکرده ایم و از هرطریق مستقیم و غیر مستقیم فریاد بر می آوریم و فعالان زیست محیطی کشور را هم نسبت به موضوع حساس کرده ایم و در سیمنار ها و همایش های علمی و اجتماعی مطالب خود را با هر زبان ممکن مطرح می کنیم و با تمام بی توجهی ها و سم پاشی ها و بدون کمک هیچ نهادی علیرغم بار هزینه ای بالا تلاش خود را می کنیم و سایتمان هم نیز فعال است به طوریکه همه ی متخصصان پذیرفته اند که انتقال آب از جایی به جای دیگر کار درستی نیست که در مناظره دریاچه ارومیه هم این موضوع منعکس بود و کارشناسان با انتقال آب از رودخانه ارس به دریاچه ارومیه مخالف بودند.
بقیه کسانی که دستشان به دهنشان می رسد و به مراکز ثروت و قدرت وصلند و برای مناصب دست و پا می زنند و تمام این مدت مهر سکوت بر لب زده بودند و فقط نظاره گر مشکلات بودند و از تاریکی روشنایی را می پایدند ومنتظر فرصت بودند و از لابی های قدرت خود جز برای منافع شخصی و گروهی بهره ای نمی برند را نمی دانیم !