شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۳۳۸
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۸
عبدالرحیم سوارنژاد: در بگو مگوی فوتبالی بین علی دایی و محمد مایلی کهن و تلاش هر دو برای اثبات فساد در فوتبال نکاتی را یافتم که قبل از نگرانی برای ورزش بیش از همیشه دلم را برای خوزستان عزیز سوزاند و در این وادی ناجوانمردی چه بهانه هایی برای هویت زلال یک ملت سترگ بها می کنند برای زادگاه آبا و اجدادیم نگران شدم و مزه نان تیری از خمیر آب کارون انگار رویایم می شود.

مبهوت به سطوری که از زبان حاج مایلی تهرانی ها آمده بود تا حقیقت فضاسازی های مقطعی را برملا سازد و در این افشاگری توانست بهترین هشدار را به مردم دیار خوزستان در همه ابعاد بدهد که بگوش باشند و چون همیشه تاریخ هوشیار، در هیاهوی فضا و چشم اندازی که هوشمندانه ترسیم کرده اند غرق نشوید و شاید تعلل در تغییر مدیریت های استان که امری محتوم است و بارها از زبان استاندار فعلی شنیده شده است و وی قاطعانه و صادقانه اعلام آمادگی نموده اندتا کنار روند تعمدی دیده می شود تا در این بلاتکلیفی با هدررفت فرصت شناخت مدیریت جدید از پتانسیل استان بتوانند استان هایی که چشم به منابع خوزستان دارند و در این میان مادر مهربان این دیار کارون نازنین را از بستر خوش خرامش که به بالینش کُنار و نخل و بلوط تغذیه می شوند به وارگاه دیگر سپارند و راضی شان سازند که برای راندن کشتی در کارونی دیگر که لالایی خواندن نمی داند و هرگز عبور عشایر را به تماشا نمی نشیند و با خنکایش آرامش نمی بخشد روزهاست ناخدایش را تعیین کرده اند و مقرر نموده اند تا همان ناخدا کدخدایی را برای ما فرو فرستد تا عنان روستا را بعهده گیرد و یا شاید کسی که یوسف وار بتواند به ما بیاموزاند در خشکی برهوت قحطی کارونی چگونه باید کیل های گندم را بشماریم به میان ما آمده اند تا برهم شویم و از با هم بودن رها شویم .

با تحلیل هایی که با آب های معدنی بسته بندی نقش می بندند و با آنها اشک نخلستان جاری می شود خود را به نابینایی می زنیم خمین را بر دشت آزادگان که مظهر صلابت تاریخ معاصر است یا گاودار اصفهانی را بر وزیر دزفولی که سنگر ساز دفاع مقدس است ترجیح می دهیم تا در این معادله مجهولی متاسفانه در غم مرگ عزیز نغمه سرایی کنیم و بر داشته های خویش مرثیه خوانیم و ما به معاون وزیر شدن استاندارمان می بالیم و آنان به معاون وزیرشان استاندار شدن !آن ها سهمی بیشتر از کابینه می خواهند و ما برای دعوت فرزندمان به تهران کِل و گاله و سرود می خوانیم !

و سال ها بعد افشاگری خواهند کرد از شب نامه هایی که خود برای خود نگاشته ایم ولی چه سود چون امروز که حکایت دیروز فوتبال خوزستان فاش می شود !

خواهش می کنم به این بخش از مصاحبه محمد مایلی کهن در مورد تیم فوتبال خوزستانی به دقت توجه نمایید و آن را با آب شیرین و روح نواز کارون و ارنج کامل تیم مدیریتی استان مدعی با ترکیب خسته و دست نخورده و بی انگیزه تیم مدیریتی خوزستان قیاس نمایید و قضاوت کنید با داورانی که خود تعیین کرده اند در این بازی چه نتیجه ای عاید می شود ؟

موسم بیدارباش همه بازیگران میدان خوزستانی ست تا بطری های آب را در اطراف زمین شهر پر آب کنند تا در میان بازی از خشک دهانی کم نیاورند! و البته از فرط نمک ،هیچکس ما را چشم نخواهد زد !

سخنان محمد مایلی کهن را بخوانید او گفت : «شاید گذر زمان این صحنه را از ذهن شما برده باشد اما در لحظات آخر بازی استقلال اهواز– مس بود که ضربه سر علی مولایی مهاجم مس روی تیر دروازه نشست و به بیرون آمد. اما بابک داوری (اسم را نگاه کنید!) کمک خداداد افشاریان ضربه را داخل تشخیص داد و افشاریان هم با اتخاذ اشتباه در این تصمیم عمر داوری‌اش وسط زمین را نشان داد تا بازیکنان مس در آغوش هم قرار بگیرند و استقلال اهواز قهرمانی را از دست بدهد.

بله ، این فوتبال است اگر چه بعدها گفتند بابک داوری بچه محله علی دایی در اردبیل هست و به او علاقه داشته اما هیچ وقت اثبات نشد که چرا این خطای فاحش قهرمانی را از فیروز کریمی و تیم خوب استقلال اهواز گرفت؟ تیمی که شاید آن قهرمانی تاثیر عجیب و غریبی در سرنوشتش می‌گذاشت. تیمی درخشان و شایسته که دو سال بعد در کوران اتفاقات سیاسی و اجتماعی نزول کرد و از دست رفت ... در حالی که قهرمانی و آسیایی شدن آنها را به شرایط دیگری می‌برد.

نکته مهم ، و جالب در آن اوقات ، محبوبیت سایپا بود تیمی که با استفاده از غیبت پرسپولیس در کورس ، و با توجه با بازگشت دایی ، تیم مورد علاقه ورزشی نویسها و پرسپولیسی ها شد و بنابراین قهرمانی اش گرامی داشته شد ، در حالی که قهرمان واقعی در غم خود مدفون می شد.»

امروز به جای تیم سایپا چه تیمی میان میدان است و علی دایی آنروز در امروز کجاست؟ اما استقلال خوزستان همان است تیمی تازه از دسته یکم به لیگ برتر وارد شده است آیا دیگر می تواند قهرمان شود با لطیفه هایی حیله گرانه که سرمربی می ساخت و خنده را به لب می آورد و چشمها را از فشار خنده بر دیدنیها می بست!؟

و کارون تکرار تراژدی فوتبال است.خوزستان کارون نوازی می خواهد که ترنم آب را می شناسد و با موسیقیای عرفانی اش به سماع افتد تا بتواند برای استقبال از ورود نور علوی به شلمچه رود . فقط اگر مارا داور کردند نکند بطرف تیمی غش کنیم!و یاران خویش را برانیم که یاردوازدهم تکلیف پیروزی را روشن می سازد پس اگر بازیگر نبودیم می توانیم یار دوازدهم باشیم؟ فعلا" همین مدیر مارا در لیگ برتر نگهداشته است اگر یاران جدید هم به همین نگهداشت بگذارند هنری نیست باید کاربزرگتر در حد قهرمانی بنمایند،رحمت به شیر مادر حاج مایلی .


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار