شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۹۹۸
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۵

شوشان ـ محمود تیلا:

رسانه به‌عنوان یك ابزار اطلاع‌رسانی در برهه‌ها و مقاطع مختلف از گذشته تا حال همواره توانسته ایفاگر نقش واقعی خود باشد. به‌گونه‌ای كه با تورق كتب تاریخی و مطالعه‌ی رویدادهای مهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی كه منجر به شكل‌گیری یك نهضت، انقلاب و یا حركت ملی گردیده، می‌توان ردپای رسانه‌ها را در این عرصه‌ها به‌خوبی مشاهده نمود.

در واقع می‌توان این چنین ادعا نمود كه حركت‌های شكل گرفته در برهه‌های مختلف با پشتوانه‌ی ابزار اطلاع‌رسانی آغاز گردیده و در ادامه مسیر نیز تداوم یافته است. یعنی می‌توان نقش برجسته ابزار‌های اطلاع‌رسانی را در این حركت‌ها و رویدادها لمس كرد و متوجه اهمیت این نقش گردید. بر همین اساس امروزه از مطبوعات به‌عنوان ركن چهارم دموكراسی یاد می‌شود زیرا وجود مطبوعات تضمینی است برای پاسخگو بودن مسئولان در قبال مردم و همچنان می‌توانند تریبونی برای اهالی جامعه باشند تا خواسته‌ها و نیازهای خود را بیان كنند.

مطبوعه یك شیء تجملی نیست بلكه در فرآیند توسعه نقشی محوری دارد. در این میان، كاركرد «مطبوعات محلی» نقش بسزایی در فرایند فوق دارد. مكلف ساختن مدیران و مسئولین محلی به نقدپذیری، شكل‌دهی به پدیده افكار عمومی، پایین آمدن ناكارآمدی مدیریتی و اصلاح ساختاری از كمترین نتایج وجود مطبوعات محلی مستقل است. همچنین حضور توأم با هشیاری رسانه‌های محلی و نظارت بر مسئولین، بهترین وسیله جهت انعكاس ناكارآمدی یا كار‌آمدی دستگاه‌های اجرایی و بیان اثبات و نفی‌های منطقه اعم از كاستی‌ها و یا موفقیت‌هاست.

اگر امروز بعد از گذشت بیش از 34 سال از پایان جنگ تحمیلی در آبادان و خرمشهر همچنان شاهد نابسامانی‌ها، عقب ماندگی‌ها، محرومیت‌ها و كاستی‌های بی‌شماری هستیم، دلایل آن را باید در فقدان ابزارهای نظارتی قوی و مستقل جستجو نمود.

آیا یك روزنامه‌نگار یا خبرنگار به‌عنوان یك شهروند حق انتقاد از مسئولین را دارد یا خیر؟ آیا با نقد رفتار مسئولین، ارزش‌ها بی‌ارزش می‌شوند؟ آیا ارزش‌ها و اخلاقیات اجتماعی و سیاسی در حوزه نقد آن‌ها نسبی هستند یا مطلق؟

به عقیده نگارنده باید ابتدا حوزه نقد و نقادی را مشخص نمود، سپس به تعیین حوزه رفتاری و عملكرد ایشان پرداخت. اما در جوامع ایستا و سنتی برای نقادی حد و حدود و خطوط قرمزی مشخص شده كه فراتر رفتن از آن خطوط باعث ایجاد مشكلات قانونی و یا عرفی ـ اجتماعی برای فرد یا افراد نقاد می‌شود. شاید به‌طور خصوصی و فردی، نقد در جوامع بسته به فزون وجود داشته باشد ولی همین نقدها هیچ‌گاه به‌طور شفاف و علنی و رسمی و عمومی در این جوامع مطرح نمی‌شوند. چون منافع سوژه‌های نقادی و نقد به خطر می‌افتد. مثلاً اگر شخصی کم‌کاری‌ها، ترک فعل‌ها، تخلفات و زد و بندهای پشت پرده برخی از مسئولین بومی را به‌نقد و کنکاش بكشاند، به علت اینكه باعث تشویش اذهان عمومی و تهمت شده است مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد!

بعضی‌ها معتقدند كه نقد در جامعه، بنیان‌های جامعه را سست می‌کند. ترس از انتقاد و ترس از دست دادن منافع، منجر به فضای بسته نقد و نقادی می‌شود. این در حالی است که برخی از رفتارها و محدودیت‌ها باعث می‌شوند كه فكر و ذهن جامعه درون مردابی گرفتار آید. برای رهایی از مرداب باید راه سرچشمه‌های نقادی را به مرداب گشود تا ذهن جامعه متحول شود و جانی تازه بیابد. ترس از نقد باعث عدم تحرك، ایستایی و تعصبات جاهلانه می‌شود. هیچ‌چیز نباید از نقادی خارج بماند. نقد از مسئولین، نقد از سیاست، نقد از اقتصاد و... همگی كارساز و پیش‌رونده هستند. ولی شاید برای جامعه‌ای سنتی ـ صنعتی و دارای بافت فرهنگی تقریباً ایستا، بهترین چاره برای برون‌رفت از عقب‌ماندگی‌های اجتماعی - فرهنگی، نقادی این مسائل باشد.

بحران‌ها، مشكلات و معضلات امروز این دیار، عوامل متعددی دارد كه پرداختن به آن زمان زیادی می‌طلبد ولی در مجموع شاید بتوان با نقادی و نقد آن‌ها آینده‌ای روشن‌تر داشته باشیم.

گرچه نقد در حوزه مسئولین نیازمند وجود فضای نقدپذیر و باز است، ولی به هر جهت هر مسئول به‌عنوان یك انسان اگر بتواند حداقل، خویشتن خویش را نقد كند شاید گامی مهم در جهت توسعه و پیشرفت و حل مشكلات جامعه برداشته باشد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار