شوشان ـ منوچهر برون :
در همایش روز شوراها، استاندار خوزستان بار دیگر از «کار جهادی» بهعنوان راهحل برونرفت استان از بحرانها یاد کرد. اما این پرسش همچنان باقیست: کار جهادی در عمل چه معنایی دارد و آیا مدیریت کنونی خوزستان توان تحقق آن را دارد یا خیر؟
استان خوزستان با وجود منابع عظیم نفت، گاز، آب، بنادر مهم و مردمی توانمند، سالهاست گرفتار مشکلات عدیدهای است که هر یک برای بحرانزده نشان دادن یک منطقه کافی است؛ از بیکاری مزمن، مهاجرت نخبگان، فرسودگی زیرساختها، آلودگی هوا، آبگرفتگیهای فصلی و خشکی تالابها تا فقر، حاشیهنشینی و نارضایتی گسترده اجتماعی. این وضعیت نه محصول یک سال یا یک دولت، بلکه حاصل سالها انباشت ناکارآمدی در مدیریت منابع، نبود برنامهریزی پایدار و نگاههای سیاسی کوتاهمدت به مسائل ریشهدار است.
واژه «کار جهادی» آنقدر در گفتار مسئولان تکرار شده که بیم آن میرود به کلیشهای بیاثر تبدیل شود. اما معنای واقعی آن چیزی فراتر از اضافهکاری و جلسات پرشمار است. کار جهادی یعنی برنامهمحوری بهجای پروژهمحوری، استفاده از نیروهای شایسته و بومی، شفافیت در تخصیص منابع و مقابله با فساد، پرهیز از تصمیمات نمایشی، پاسخگویی در برابر رسانهها و نهادهای مردمی و در نهایت، نجات امید اجتماعی از ورطهی بیاعتمادی.
در این مسیر، شوراهای شهر و روستا باید به جایگاه واقعی خود بازگردند؛ بهعنوان حلقهی واسط بین مردم و حاکمیت. شوراها اگر آزاد، توانمند و بهدور از سیاسیکاری فعالیت کنند، میتوانند نقشی کلیدی در نظارت بر پروژهها، پیگیری مطالبات محلی و بازتاب صدای ساکنان مناطق محروم ایفا کنند.
اگر تحول مدیریتی و کار جهادی قرار است در عمل نمود یابد، باید آثار آن را در زندگی مردم دید، نه صرفاً در تیترهای همایشها. نجات خوزستان، تنها با همت جمعی، مشارکت مردم، میداندادن به نخبگان و عبور از شعار به سمت عمل ممکن است. وگرنه، «کار جهادی» هم به سرنوشتی مشابه دیگر واژههای پر کاربرد سیاسی دچار خواهد شد
آیا مدیران خوزستان آمادهاند برای عبور از این آزمون دشوار؟