شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۴۶۰
تاریخ انتشار: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۰
شوشان ـ  اسحاق خادم حویزه :

سجاد دانش آموز کلاس نهم با رنگی پریده وارد دفتر مدیر مدرسه میشه ، میگه آقای مدیر میخوام برم دستشویی؛ (سرویس بهداشتی) مدیر گفت : برو کی جلوتو گرفته ،  سجاد : آقا وقتی برق خاموش بشه آب هم قطع می‌شه !! از اول زنگ تفریح تا الان بچه‌ها تو دستشویی گیر افتادن ، چند نفر هم پشت در منتظرند تا نوبتشون بشه سجاد که تقریباً داشت لی لی می‌کرد گفت آقا دیگه تحمل ندارم خونمون نزدیکه میشه برم خونمون ، مدیر : نه آقا مسئولیت داره اگه اتفاقی برات بیفته کی باید جوابگو باشه ! تو برو دستشویی الان میگم آب شرب و ذخیره خونه سرایدار رو برای حل مشکل بدن به بچه‌ها! خلاصه اینکه تا رسیدن آب نیم ساعتی از کلاس گذشته بود سجاد بعد از ٤٥
 دقیقه برمی‌گرده کلاس، بعد از کسب اجازه وارد کلاس میشه، معلم می‌پرسه چی شده سجاد خیلی دیر کردی ؟ سجاد : آقا هم آب دیر رسید هم وقتی میومدم یکی از دانش آموزان هفتم از گرما بد حال شده بود که بردیمش دفتر مدیر و معاون اونو با ماشین خودش رسوند خونشون!! در ادامه سجاد از معلم سوال کرد :  آقا مسئولین نمی‌دونن هواى خوزستان خیلی گرمه چرا برق رو خاموش می‌کنند !! اصلاً چطوری برق درست می‌کنند ! مگه خوزستان نمی‌تونه خودش برق درست کنه تا توی گرما برقش قطع نشه!؟ معلم جواب داد: اتفاقاً خوزستان بیشترین آمار تولید برق رو داره چون سدهای مختلفی داره که آب ذخیره می‌کنه و با توربین‌های خیلی بزرگ با تبدیل انرژی برق تولید می‌کنند . صادق از ته کلاس طوری که انگار چیز جدیدی کشف کرده بود گفت آقا پس برای همینه که شط آب نداره !؟ آقا بابای من کشاورزه پارسال خواست شِلِب (شلتوک )بکاره گفتن ممنوعه چون آب نیست ، " آقا حداقل اگر نمیزارن شِلِب بکاریم برق رو خاموش نکنند " !!! یکدفعه علی که طاقتش تموم شده بود داد زد آقا پختیم از گرما ! کلاس هوا نداره خفه شديم ! کلاسه یا کوره !؟ ناصر که همیشه با شوخی های وقت و بی وقتش بچه‌ها رو می‌خندوند گفت : کوره آجرپزیه تا مغزت آجر بشه بفرما ؛ بعد میگن چرا دکتر مهندس نمی‌شید !

همه کلاس زد زیر خنده إلا حسین که چهره درهمی داشت،  معلم که حواسش بود پرسید چی شده حسین عادت نداری ساکت باشی ؛ حسین : آقا ما مظلومیم!؟  معلم جواب داد بیشتر توضیح بده تا بدونم منظورت چیه ! حسین ادامه داد آقا وزیر برق کیه!؟ میخوام چیزی بهش بگم چطوری می‌تونم باش حرف بزنم ! معلم با تبسم معناداری گفت تو بگو شاید وزیر صداتو شنید ! حسین آهی کشید گفت آقا مادربزرگ من مریضه تحمل گرما نداره می‌خوام به وزیر برق بگم اگه بچه‌ات توی کلاس ما بود راضی می شدی برق رو قطع کنن !!؟

معلم که حسابی جا خورده بود توی ذهنش فکر می‌کرد حالا كه روز معلمه از وزیر برق !  بپرسم شاید به احترام جایگاه معلم جواب داد که آقای وزیر برق اگر فرزند شما توی کلاس کوچک با جمعیت تقریبا ۳۰ نفر در گرمترین شهرهای خوزستان بود حاضر بودید برق را قطع کنید ....!؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار