امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ رجبعلی کرد:
نیاز اساسی دیروز و امروز و فردای جوامع حکمرانی است و این ضرورت بر کسی پوشیده نیست.گرچه در کم و کیف آن اختلاف نظر وجود دارد اما یک دغدغه اصلی و اساسی است.حکمرانی همان حکومتداری و اداره کشور است.در سندی عالی به نام قانون اساسی اصول سیاسی ساختار و سلسله مراتب و حدود قدرت سیاسی دولت در یک کشور تعریف می شود و حقوق شهروندان تضمین میگردد.قانون اساسی و حکمرانی لازم و ملزوم یکدیگرند.تمام قوانین عادی و هرگونه رفتار حاکمیت باید متناسب با قانون اساسی باشد.بدین دلیل قوانین عادی باید منطبق با قانون اساسی بعنوان سند ملی باشد که روح قانون اساسی در قوانین عادی جلوه گر شود. بدین لحاظ که قانون اساسی همان صد است که نود و نه قانون عادی در پیش ما باشد.و قانون اساسی به این مهمی بدین لحاظ اصلی دارد به نام رفراندم که ممکن است نظر و خواست نسلهای بعدی با بعضی از قوانین آن منطبق نباشد. وقتی نگاه به قانون اساسی با محوریت خواست ملت باشد آن قانون اساسی و قوانین عادی منطبق با آن خواستگاه ملت خواهد بود ولاغیر.وقتی عده ای قانون قانون میکنند و آن را به رخ منتقدین دلسوز می کشند باید به این ابعاد قانون نیز توجه کنند.حکمرانی اخلاقی ایجاب میکند که به نظرات مردم توجه و تمکین شود و بستر و زمینه عملی شدن خواست و نظر مردم فراهم گردد.حاکمان باید بدانند خادمان و منصوبان ملتند نه اربابان آنها.ارکان حاکمیت با اقدامات خود باید نماد جمهور باشد و به نمایندگی از دیدگاه و خواست ملت در همه ابعاد رفتار نماید.خط مشی گذاری عمومی چیزی غیر از این نیست. اگر حاکمیت سیاستی اتخاذ کند که با روح جمعی ناسازگار باشد آن سیاستگذاری در تضاد با مردمسالاری و جمهوریت است و از نظر اخلاقی امری ناپسند است. اخلاق حکمرانی حکم میکند که به نظرات و دیدگاههای مردم در عمل احترام بگذاریم و از هر عمل و اقدامی که با نظر اکثریت در تضاد باشد اجتناب ورزیم. گرچه همانگونه که ذکر شد اکثریت قاطع و قریب به اتفاق مسلمان هستند اما درجات اسلامیت وایمان مردم و برداشتهای آنان متفاوت و برهمین اساس رفتار و اعمال آنان نیز متفاوت است.در مورد حجاب نیز برخی قایل به حجاب کامل هستند و پوششان اینگونه است برخی به پوشش کمتری اعتقاد دارند و برخی به شکلی دیگر آنرا قبول دارند و پوششی دیگر دارند.حجاب به مثابه نوعی آداب است وکم حجابی و حتی بی حجابی با اعمال دیگر از قبیل کم فروشی و گرانفروشی و سد معبر وتخلف رانندگی و دزدی و از این قبیل ناهنجاریها فرق دارد.حکمران نمیتواند سرقت را نوعی آداب بداند و بگوید بخش بسیار اندکی از مردم این عمل را انجام میدهند ونسبت به آن بی تفاوت باشد.اتفاقا" مردم خواهان شدت عمل و قاطعیت در برخورد با سارقین هستند و به طرق مختلف ازمسامحه در این خصوص گله مندند.این حق مردم است که از امنیت برخوردار باشند وبراساس اخلاق حکمرانی و آموزه های دینی و توصیه امام علی(ع) به عنوان حکمران اخلاق مدار به کارگزارانش بررعایت حقوق افراد و نه رضایت آنان تاکید میکرد.مردم حق دارند تا جایی که به حقوق دیگری لطمه ای وارد نشود آزادی بیان و عمل داشته باشند.اینکه کسی وسط خیابان توقف کند و راه را بردیگران ببندد عملی است که لطمه به حقوق دیگران میزند وشرع و عقل و قانون و حقوق مردم حکم میکند با متخلف آن هم درچارچوب قانون و رعایت حدود و حقوق همان متخلف با وی برخورد شود-نه کمتر و نه بیشتر. اما آیا اگر کسی حجاب کامل نداشت در مجرم است؟ آیا اگر بخاطر حقوق شهروندان در همان کوچه و خیابان و منطقه با وی برخوردی نامناسب صورت گیرد ایا شهروندان همان کوچه و خیابان به همان اندازه که خواهان مجازات آن دزد هستند خواهان مجازات آن زن بی حجاب یا کم حجاب هستند؟ اگر قرار باشد برخوردی صورت گیرد آن برخورد به چه صورت باشد؟ مثلا" اگر سطل ماست یا شیر در دسترس باشد باید آن را برسر بی حجاب ریخت؟ یا همانند اقدام زشتی که چند سال پیش در یکی از استانها رخ داد اسید به صورت آنها پاشید؟ اعمال قانون براساس قانون اساسی و قوانین عادی باید توسط حاکمیت انجام شود وگرنه هرکسی که ادعای طرفداری از نظام کند و یا براساس ایمان و اعتقادش آزادباشد که هرگونه که تشخیص داد اقدام کند سنگ روی سنگ بند نمیشود و باعث تضعیف اقتدار نظام و آشفتگی و هرج و مرج واز هم گسیختگی فرهنگی و اجتماعی و عدم انسجام و اتحاد و همدلی میشود که ضرر آن برای نظام و کشور چندین برابر است.اخلاق حکمرانی حکم میکند که حاکمان به همان میزان که دغدغه دین و احکام دینی و شرعی را دارند به همان میزان نیز دغدغه کرامت و منزلت و دیدگاه و نظر و عقیده و سلیقه ملتی که برآنان حکم میرانند را داشته باشند. حکمرانان اخلاقی و اسلامی باید بر دلها حکومت کنند و اکثریت ملت با جان و دل رفتار حاکمان را تایید و از آن تبعیت و حمایت کنند. در این صورت برخورد با عده ای هنجار شکن و قانون گریز سهل و آسان و مورد حمایت مردم است ونه تنها به بحران تبدیل نمی شود بلکه برک برنده حاکمیت خواهد بود. حجاب و عفاف و رعایت نزاکت و حقوق شهروندی و...اموری پسندیده هستند. اما هیچکس نمیتواند سلیقه و عقیده خود را بر دیگری تحمیل کند. این سخن هیچگونه منافاتی با فریضه امر به معروف و نهی از منکر و توصیه به خیر و صلاح و قدم نهادن در این راه و قلم زدن در این مسیر درست ندارد.زمان و مکان و لحن و نوع رفتار در این خصوص بسیار مهم است.وظیفه حکمران است که ناصحین را نیز شناسایی کند که اهلیت داشته باشند و از سلامت روحی وروانی برخوردار و آموزش دیده و خودنیز عامل به معروف باشند. در یک کلام ازدانش اخلاق برخوردارباشند.زبان اخلاق با زبان ریاضی و جبر و هندسه متفاوت است.مخاطب اخلاق ساحت وجودی آدم است. این زبان باید ملایم و انگیزشی وروشن و خیرخواهانه باشد نه خشن و تهدیدآمیز. باید لطف و مدارا در آن موج بزند نه ارعاب و انزجار. اخلاق را نباید به یک رفتار تقلیل داد. ما در بحث حجاب بعضا"اینگونه عمل کردیم و نتیجه خوبی هم نگرفتیم. شخصیت افراد به گفتار و رفتار آدمی در ابعاد مختلف وابسته است. نوع پوشش یک بعد رفتاری است. ای بسا یک زن کم حجاب که دارای رفتاری بسیار متین با خانواده اش و همسایه هایش و اطرافیانش دارد و نیازمندان را دستگیری میکند و از غیبت و حسد بیزار است و به مردمش و کشورش و نظامش هم وفادار است و دهها خصلت خوب دیگر نیز دارد و من نوعی از همه آنها بی خبرم و با بغض و کینه فقط این تار مو را میبینم و باخود میگویم که زلف برباد دادی و جامعه ای را به باد دادی. درصورتیکه چنین نیست.حرفم این نیست که اباهه گری پیشه کنیم حرفم این است تک بعدی فکرو عمل نکنیم. سعه صدر داشته باشیم و مروت و مدارا را پیشه خود سازیم. به ناهنجاریها ضریب ووزن خاص خودش را بدهیم و برخورد دقیق و ظریف و قانونی و شرعی کنیم. چشمانمان را به روی واقعیتها باز کنیم و نوع و اثر مخرب و میزان ناهنجاریهای دیگر ازقبیل اختلاس واحتکار و ربا و ریا و رانتخواریها وتبعیضها و گرانفروشیها وهتک حرمتهای سیاسی رانیز ببینیم. افراد متشرع و متدین و کنشگر چقدر روی این قبیل خطاها حساس بوده و چه اقداماتی انجام دادند؟ ما هرچه که به جلو میرویم و از حکومت شاهنشاهی فاصله میگیریم و نسلها همه از نظام اسلامی هستند باید هنجارشکنیها کمتر رذایل اخلاق کمتر و فضایلی چون درستکاری ودست پاکی و عدالت و انصاف و ایثارگری و فداکاری و اتحاد و انسجام و حجاب و عفاف و صداقت و یکرنگی و ظلم ستیزی و فساد ستیزی و آخرت گرایی ومعنویت و.... بیشتر باشد. همه چیز را رها کردن و به یک مورد پرداختن دردی را دوا نمیکند. در جواب خیل خیرخواهان متدین و اهل قلم ،قانون را پیش میکشند و اخیرا" مجلس محترم شورای اسلامی نیز قانون حجاب و عفاف را به تصویب رساند.قبل از نقد چنین مصوبه ای ذکر این نکته ضروری است که این مجلس نیز همانند دیگر مجالس، قانونی است و نمایندگان آن طبق قانون به نمایندگی از ملت ایران قانون وضع میکنند و به سایر وظایف قانونی خود عمل میکنند. در این شکی نیست اما یک سوال اساسی را به دور از جناح بندی مطرح و خواهان جواب آن به دور از سلیقه های فردی و جناح گرایی و تعصب هستم و آن اینکه آیا دغدغه و خواست و نظر این مجلس نماد همان خواست و دغدغه های اکثریت مردم است؟ اگر تعدادی از طرحها و مصوبات و بیانیه های مجلس را فرضا" به رای بگذاریم اکثریت ملت به آنها رای میدهند؟ مصوباتی چون حجاب و عفاف، نحوه ی برخورد با سلبریتیها، طرحهایی در خصوص فضای مجازی و گردش و دسترسی به اطلاعات وممنوع الخروج کردن مسولان نظام وامتیازاتی برای نمایندگان و....
اگر چنین مصوبات و طرحها و برخی از بیانیه های نمایندگان را به رای بگذارند مردم به آنها رای میدهند؟ حکمرانی اخلاق ایجاب میکند که درخصوص قانون حجاب و سایر قوانین اخلاقمداری در اولویت باشد.حکمرانان اخلاقی دیدگاهها و خواست خود را عین خواست مردم ندانند و به طرق مختلف از جمله رصد رفتار و مواضع و سخن و شعار اکثر مردم و انجام نظر سنجیهای دقیق و علمی و در صورت لزوم از طریق رفراندم مجری خواست ملت و خادم ملت باشند. در این صورت ملت خرسند و متحد و دولت مقبول و مقتدر می شود.امیدوارم.