در یادداشت پیشین شوش را با استفاده از «نظریه درماندگی آموخته شده» بررسی کردیم. در یادداشت پیشِ رو نیز ، با بهره گیری از «نظریه پنجره شکسته» وضعیت شوش مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نظریه «پنجره شکسته» که نظریه ای در علوم اجتماعی و جُرم شناسی است، به ما می گوید که افراد جامعه درباره مسائل کلی از روی نشانه های جزئی داوری و قضاوت می کنند.
شوشان ـ محمد خانه زر :
در یادداشت پیشین شوش را با استفاده از «نظریه درماندگی آموخته شده» بررسی کردیم. در یادداشت پیشِ رو نیز ، با بهره گیری از «نظریه پنجره شکسته» وضعیت شوش مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نظریه «پنجره شکسته» که نظریه ای در علوم اجتماعی و جُرم شناسی است، به ما می گوید که افراد جامعه درباره مسائل کلی از روی نشانه های جزئی داوری و قضاوت می کنند. دیدن یک پنجره شکسته در یک ساختمان به ما می گوید که وضعیت در آن نقطه عادی نیست و بی نظمی وجود دارد. ساختمانی را در نظر بگیرید که شیشه های یکی از پنجره های آن شکسته است، اگر در مدت کوتاهی شیشه های آن پنجره تعمیر و یا تعویض نشوند احتمال شکسته شدن سایر شیشه های آن وجود دارد،و چه بسا پس از گذشت مدت زمان کوتاهی آن ساختمان در اثر بی توجهی به مکانی مخروبه تبدیل شود. پیاده رو و جوی آبی که پُر از زباله است و اقدامی برای پاکسازی آن صورت نمی گیرد،برای افراد به یک امر عادی تبدیل شده و باعث ریختن بیشتر زباله خواهد شد. در واقع ریختن زباله ( به عنوان پنجره شکسته)باعث بروز رفتارهای اشتباه و ناسالم بیشتری از سوی افراد می شود. بگذارید برای فهم بیشتر مثال دیگری بزنیم. ماشینی که از نظر فنی دچار مشکل شده و از سوی صاحبش برای مدتی در کنار خیابان پارک شود،اگر برای رفع ایراد آن کاری انجام نشود پس از مدتی به مکانی برای بازی کودکان تبدیل شده و قطعات آن یکی پس از دیگری تخریب و شکسته شده و درنهایت به یک ماشین اسقاطی تبدیل میشود. در مورد «نظریه پنجره شکسته» جالب تر آنکه در بحث بهبود مدیریت شهری نیز به عنوان یک نظریه مهم و کاربردی قابل استفاده و بهره گیری است. با این اوصاف بگذارید با استفاده از این نظریه بحث را به شهر شوش اختصاص دهیم. شوش در بخش مدیریت شهری و میزان رضایتمندی شهروندان دارای کاستی ها و نواقص بسیاری است. این وضعیت محصول انباشت مداوم کاستی هایی است که در اثر بی توجهی ها و یا ضعف مدیریت شهری و نیز عدم همکاری مردم برای سامان دهی به وضعیت موجود شهر بوجود آمده است. این ضعف مدیریتی بیش از همه، در «بی نظمی و نبود انضباط شهری» هویدا و آشکار است. این بی نظمی و نبود انضباط شهری در واقع مصداق آن «پنجره شکسته ای» است که برای تعمیر و یا اصلاح آن اقدامی با «سرعت عمل و شدت عمل مناسب» صورت نگرفته است؛ و همین عدم اصلاح وضعیت موجود سبب شده است که بی نظمی و نبود انضباط شهری برای همگان به امری عادی تبدیل شود.
هرچند اقدامات اداره شهرداری با بضاعت موجود، برای سامان دهی و بهبود مدیریت شهری، ستودنی و شایسته قدردانی است اما این اقدات به هیچ وجه برای شوش که «داعیه شهری جهانی شده و تاریخی» را دارد کافی نیست.
عدم توجه به مبلمان و ریخت شهری متناسب با منزلت و شأن شوش به عنوان شهری باستانی،تاریخی و مذهبی، نبود سرعت عمل و شدت عمل در تکمیل پروژه های عمرانی شهر (همانند پل روگذر بیمارستان نظام مافی و پارکینگ طبقاتی که در حال تبدیل شدن به مکانی مخروبه است)،
شکسته شدن لوله آب در خیابان و معابر، عدم رسیدگی به روشنایی معابر ، عدم ساماندهی دستفروشان و میوه فروشان سیار، عدم رسیدگی کافی به فضای سبز شهری، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی از سوی شهروندان ، اصلاح وضعیت آسفالت معابر، تخریب و شکسته شدن چراغها و صندلیهای پارک ها از سوی افراد هنجارشکن و ناآگاه، عدم توجه کافی مردم به فرهنگ شهروندی تنها نمونه های بسیار کوچکی از «پنجره های شکسته ای» هستند که در شوش وجود دارند. نتیجه آنکه برای ارتقا منزلت و شأن شوش باید به مشکلات و کاستی هایی که همان پنجره های شکسته هستند دقت کافی و وافی صورت گیرد و در اولین فرصت و با سرعت عمل و شدت عمل اقدام به رفع و اصلاح این پنجره های شکسته کرد، تا انباشت این نواقص منجر به بحرانهای غیرقابل حل نشوند.
امید است که با همکاری نهادهای اداری و تغییر و تحول مثبت در نگرش مردم،شوش به جایگاه و منزلت شایسته خود برسد و به شهری نمونه و قابل زیست بهتر تبدیل شود.
یادداشت بعدی با عنوان «شوش و فرهنگ شهروندی» به زودی منتشر خواهد شد.