شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۰۰۳۷
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۴
شوشان ـ شهرام گراوندی:


وقوع مجموعه پیشامدهای  تلخ و  مشکوک حمله ی شیمیایی به مدارس؛ پدیده ی حیرت آوری است که متاسفانه با وجود سپری شدن سه ماه از اولین حادثه از این نوع تا این لحظه سرمنشاء آن روشن نشده است و متاسفانه با عدم برخورد  و پیگیری  موثر با پدیدآورندگان این وقایع در سه ماه اخیر، این ماجرا نیز  تبدیل به مستمسک دیگری علیه نظام در افکار عمومی جهانی  شده است. در عین حال که باید مقامات امنیتی و انتظامی و خاصه خود سیستم آموزش و پرورش در این رابطه با دقت و فوریت هر چه بیشتر، مراقبه و اقدام مدیریتی نظارتی می کردند و اجازه نمی دادند این پدیده تبدیل به یک بحران ملی شود؛ به چند گزاره در این رابطه باید از زوایای مختلف اشاره کرد.

یکم؛ طرح مساله را با یک پرسش ساده و مهم آغاز می کنیم. چه کسی از این اتفاقات سود می برد؟! نظام یا دشمن؟! نظام چه سودی می تواند از این وقایع ببرد؟ انحراف افکار عمومی از افزایش نرخ دلار و افزایش نرخ تورم و ناتوانی و پنهان کردن ضعف دولت رییسی در مدیریت اقتصادی کشور؟! اگر پاسخ مان این باشد، باید دید افزایش نرخ دلار و افزایش نرخ تورم و ضعف دولت در مدیریت اقتصادی آیا  تنها به همین سه ماه اخیر و آغاز پدیده ی حملات شیمیایی به مدارس بر می گردد یا این مسائل ریشه ای قدیمی تر و حتا بسیار پیشتر از آغاز دولت ابراهیم رییسی دارد؟!

واقعیت این است تحریم های اعمال شده از زمانی که دولت احمدی نژاد مصوبه های شورای امنیت و تحریم ها را کاغذپاره های بی ارزش می نامید و کشور ما گرفتار یک چرخه ی تکراری عدم خروج از گرداب تحریم ها شد، حتا بعد از سپری شدن دوران احمدی نژاد، شیخ دیپلمات - حسن روحانی - با وزیر خارجه ی حرفه ای و زبان باز قهاری مانند ظریف هم نتوانستد قفل سنگین تحریم ها را که بخاطر زیاده خواهی های آمریکا و دخالت آشکار کشورهای استعماری معطوف به از بین بردن منافع کشور عزیز ما شد، بشکنند.

نرخ دلار دقیقن در اواسط دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی، افسار پاره کرد و دیگر به آرام و قرار نرسید. تورم ناشی از افزایش نرخ دلار به همین واسطه بر اقتصاد کشور سایه افکند و بدیهی است دولت رییسی وامدار چنین اوضاع بحرانی و متزلزلی بود و تاکنون نیز در کنترل شرایط و مدیریت اقتصاد و تورم و بازار ، نه تنها ظفرمند نشد که با وجود  معاونان و وزیرانی ناشی با تفکراتی خام دستانه و ضد علم ، شرایط را بحرانی تر کردند. بنابراین، رشد افسارگسیخته ی نرخ دلار و تورم و آشفتگی بازار همه اش به ضعف مدیریتی دولت رییسی مربوط نیست و عمده اش به سیاست های ناتوان در مهار نرخ دلار و مدیریت فشل اقتصادی دولت روحانی مربوط است و همه ی ضعف ها را به دولت رییسی ربط دادن منصفانه و اخلاقی نیست.  هر چند پاس دادن  مسوولیت ها و  پنهان کردن ضعف ها و فرار به جلو ، ترفندی  است  که  دولت ها و  مدیران  تازه کار  به کار می برند و  البته دیگر  خریداری  در افکار  عمومی  ندارد!

سال 1401 در حالی رو به پایان است که حوادث تلخ و ناگوار اغتشاشات سال جاری، که به قیمت متلاشی شدن کیان بسیاری از خانواده ها و اضطراب و تاثر عمومی مردم و مسوولان کشور منجر شد، در این یکی دوماه اخیر و به ویژه با آزادی بخش اعظم دستگیر شدگان حوادث اخیر ، رو به سمت آرامش و حفظ امنیت سیاسی کشور نهاد و خوشبختانه ، هم مردم و هم مسوولان نظام دریافتند که دشمن ما هر چه و هر که هست ، و نمی توان آن را نادیده گرفت ، در خارج از کشور است و با همه ی مشکلاتی که هست و قابل انکار هم نیست، ولی مردم کشور هیچ آلترناتیوی را به جمهوری اسلامی ترجیح نمی دهند. کشف این نکته ی مهم اگر چه همراه با صرف هزینه های انسانی و مادی بسیار بود، ولی آن قدر ارزش داشت و دارد که برای پاسداری از آن، هم مسوولان و هم مردم با چنگ و دندان از این دستاورد پاسداری کنند و اجازه ندهند امنیت و آرامش کشور بار دیگر بازیچه ی خصم های مختلف بیرون از مرز شود. بنابراین مسوولان نظام ، کمترین سودی از به هم ریختن فضای کشور و آسیب دیدن امنیت کشور و آزردن و مضطرب کردن و خشمگین کردن مردم نمی برند و در پی این مساله هم نیستند. هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که مدیران یک مجموعه به دنبال به تنش کشیدن جامعه و متشنج کردن فضا باشند. با همین استنتاج می توان دریافت که طبق هیچ اصولی و بر مبنای هیچ پدیده ی منطقی و عقلانی ، مسمومیت دانش آموزان و حملات گازی شیمیایی به مدارس نمی تواند کار هیچ کدام از نهادهای قانونی کشور باشد. بار دیگر پرسش آغازین یادداشت را تکرار کنیم. چه کسی از این وقایع سود می برد؟! پاسخ البته بیش از یک کلمه نیست. دشمن! بدون تردید هر کسی خواسته یا ناخواسته به تعطیلی مدارس، به برافروختن خشم و ناراحتی مردم ( که خود گرفتار مشکلات متعدد معیشتی و تورمی هستند) ، به مخدوش کردن امنیت روانی و سیاسی و اقتصادی کشور ، به دامن زدن به اختلافات فکری و جناحی سیاسیون و فعالان سیاسی اجتماعی فرهنگی کشور که همه در چارچوب قوانین کشور مشغول فعالیت هستند ؛ دامن بزند ؛ همان نقشی را ایفا می کند که کشورهای متخاصمی مانند اسراییل و آمریکا دنبال می کنند.

دوم، محتمل‌ترین ارزیابی پیرامون دلایل احتمالی وقوع این پدیده، با در نظرداشت این نکته که تنها دشمن از این واقعه انتفاع می‌برد، بی‌گمان ذهن ما را به سوی آشکارترین دشمنان حال حاضر کشور ما معطوف می‌کند. اسرائیل و آمریکا. با توجه به اقدامات خصمانه‌ی اسرائیل علیه کشور ما در چند سال اخیر، منجمله ترور دانشمندان هسته‌ای، حمله به برخی مراکز و تاسیسات هسته‌ای، تبلیغات وسیع اسرائیل و آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی مبنی بر جنگ افروز بودن کشور ما، تبلیغ ایران هراسی، و تقویت اپوزیسیون خارج نشین ورشکسته و تقویت شبکه های خبری ماهواره ای قدرتمند علیه ایران ، فرضیه‌ی قوی‌تر این است که همین دو کشور با استفاده از تکنولوژی پیشرفته ، یا با استفاده از جاسوسان و مزدوران داخلی اقدام به این حرکات شنیع و جنایت علیه دانش آموزان معصوم کرده باشند.
طرح موضوعاتی مانند  تانکری که امروز در تهران و فردا در بروجرد اقدام به سمپاشی کرده، در حالی که همزمان در چندین مدرسه در سراسر کشور چنین اتفاقی رخ داده، طرحی خام دستانه و غیر قابل اتکاست. طراحان چنین طرحی به شعور مردم توهین کرده اند. از طرف دیگر ، مردم و مسوولان بالای کشور نمی‌پذیرند تا امروز هنوز سرمنشا این حوادث شناسایی نشده باشد.
برخی تفکرات سلفی جامد مبنی بر بنیادگرایی صرف و ضد آرمان‌های انقلاب و امام راحل (ره) ، زمانه ی تحریم ها و فشارهای اقتصادی سیاسی بین المللی را برای تسویه حساب با مردم و نظام مناسب یافته اند و سعی دارند در تنور خشم و تنفر و نفاق در جامعه و ایجاد بدبینی و انفکاک بین مردم و نظام بدمند. بنابراین این نکته نیز بسیار مهم است و باید مورد توجه جدی رسانه ها و مقامات امنیتی و سیاسی قرار گیرد. جریان های کور و خشن و فاقد محبوبیت در کشور، که رگ و ریشه و تبار فکری آنها به سالهای پیش از انقلاب بر می گردد و حتا در تقابل با قیام حضرت امام (ره)، زمانه را مناسب حرکت علیه طاغوت نمی‌دانستند و شناسنامه ی آنها برای همه‌ی جریان های سیاسی نظام و کنشگران سیاسی شناخته  است! ، امروزه دامنه ی تحرکات شان افزایش یافته است، و همین ها هستند که اجازه نمی دهند دماسنج جامعه بر درجات خنک و مناسب و مساعد، قرار و آرام بگیرد. نقشی که جریان های تندرو در التهاب آفرینی در جامعه ایفا می‌کنند، کمتر از نقش خود آمریکا و اسرائیل نیست.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار