نماینده مردم شاهین شهر در مجلس گفته است: عقل حکم می کند تا اجازه ندهیم آب شیرین به آب های شور کشور وارد شود و مخالفت با انتقال آب رود کارون به زاینده رود منطقی نیست.
اختصاصی شوشان: در حالی که خوزستان به گفته کارشناسان و مسئولین محیط زیست ، آبی برای انتقال ندارد و در صورت انتقال آب کارون ، محیط زیست و کشاورزی خوزستان آسیب جدی می بیند اما نمایندگان اصفهان همچنان بر اجرای این طرح و طرح های دیگر انتقال آب پافشاری می کنند.
در همین زمینه اخیرا نماینده مردم شاهین شهر، میمه و برخوار در مجلس شورای اسلامی گفته است : عقل حکم می کند تا اجازه ندهیم آب شیرین به آب های شور کشور وارد شود و مخالفت با انتقال آب رود کارون به زاینده رود منطقی نیست.
حسینعلی حاجی دلیگانی در ارتباط با مشکل آب استان اظهار کرد: نمایندگان استان اصفهان با انسجام رو به بهبودی که دارند، در تمام جلساتی که با مسئولان نظام انجام می شود، موضوع آب استان را به عنوان مهم ترین مشکل استان مطرح می کنند.
وی ادامه داد: با انجام جلسات متعدد و طرح موضوع آب در استان اصفهان ذهنیت و فضای خوبی در اذهان مسئولان شکل می گیرد.
نماینده مردم شاهین شهر، میمه و برخوار در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه طی جلسه ای که با رئیس جمهور داشته ایم، مشکل آب زاینده رود مطرح شد، تصریح کرد: در این جلسه همچنین فیلم مستندی در زمینه مشکلات نبود آب در استان به نمایش گذاشته شد که رئیس جمهور و معاون اجرایی وی را تحت تأثیر قرار داد.
وی افزود: رئیس جمهور در مصاحبه ای که در زمینه موضوع آب داشته، پس از مشکل آب ارومیه، مشکل زاینده رود را مطرح کردند، که این نشان از آگاهی وی از اهمیت این موضوع می دهد.
حاجی دلیگانی تاکید کرد: روز گذشته نیز در جلسه ای که با آیت الله جنتی برگزار شد، با توجه به اینکه وی از بزرگان نظام هستند و در مورد موضوع آب اطلاعات کافی نیز دارند این موضوع را مطرح کردیم که راهکار هایی را نیز در این زمینه ارائه کردند.
وی اضافه کرد: در جلسات دیگری که برگزار شد از جمله جلسه با وزیر اطلاعات، موضوع آب زاینده رود مطرح شد و همچنین در جلسه ای که با معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور صورت می گیرد، درصدد طرح این موضوع هستیم تا بتوانیم این مشکل را رفع کنیم.
نماینده مردم شاهین شهر، میمه و برخوار در مجلس شورای اسلامی هدف از انجام جلسات متعدد با مسئولان نظام را آگاه سازی از اهمیت و ضرورت مشکل آب زاینده رود دانست و گفت: با توجه به اینکه موضوع آب زاینده رود مشکلی جدی است، ابتدا به بستر سازی های لازم نیاز دارد تا تصمیمات لازم در راستای رفع این مشکل انجام شود که طرح این موضوع در جلسات متعدد در واقع اهمیت و ضرورت این موضوع را در استان مطرح کرده و جای خود را در اذهان عمومی و مسئولان باز می کند.
وی از لزوم انجام طرح سد یلان خبر داد و اظهار کرد: طرحی به نام سد یلان در فریدون شهر انجام می شود که جزو ضروریات مطرح شده است و باید در ارتباط با این طرح تصمیم گیری هایی انجام شود.
حاجی دلیگانی ادامه داد: با انجام این طرح سالانه 580 میلیون مترمکعب آب را به مرکزیت استان و شهر های پیرامون شمال اصفهان انتقال داده می شود که تأثیر به سزایی در رفع مشکل آب استان دارد.
وی با بیان اینکه این طرح سبب استفاده از آب شیرین در داخل استان می شود، تصریح کرد: این طرح اگر به مرحله اجرا برسد، در واقع بازگرداندن آبی است که از طریق رود کارون به سمت دریا می رود و سبب می شود تا آب شیرین در داخل استان استفاده شود.
نماینده مردم شاهین شهر، میمه و برخوار در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: با توجه به اینکه بخشی از رود کارون به خلیج فارس منتقل می شود، عقل حکم می کند تا اجازه ندهیم آب شیرین به آب های شور کشور وارد شود و مخالفت با انتقال آب رود کارون به زاینده رود منطقی نیست.
باید دید مسئولین خوزستان بخصوص نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی در برابر پافشاری مسئولین اصفهانی چه میکنند؟
آیا مجمع نمایندگان و مسئولان استان خوزستان با اتحادشان از انتقال آب جلوگیری می کنند و یا آنکه قدرت و رایزنی مسئولان اصفهان بیشتر است؟
خواهش می کنم وقت بگذارید این متن را بخوانید. خوزستان جای کشاورزی نیست. بر عکسِ؛ باید صنایع کشور را از اصفهان به خوزستان و استانهای ساحلی انتقال داد و آب را به یزد و اصفهان رساند:
مشکل اصلی ما در ایران این است
که در بیشتر مناطقی که خاکهای غنی از مواد معدنی داریم آب نداریم و جاهایی که آب داریم خاک هایمان فقیر هستند.
خوزستان نمونه خوبی برای این موضوع است. این استان ظاهرا رودخانه های جای دارد اما خاک خوزستان آبرفت کوههای زاگرس و مخولوطی از ترکیبات رسی و
آهکی است که هیچ اثری از مواد معدنی ندارند. جرا که زاگرس دارای سنگهای آذرین چندانی نیست و در نتیجه محصول آبرفت آن فقیر است. لهذا می بینید که
با وجود داشتن آب ، هیچ گاه خوزستان در طول تاریخش از نظر کشاورزی مطرح نبوده است. بلکه ارزش کشاوری جلگه خوزستان در مقایسه با جلگه بین النهرین که از آب رفت کوههای آذرین ترکیه تشکیل شده است قابل مقایسه نبوده و
نیست.
نکته دیگری که مردم را می فریبد دیدن رودخانه های متعدد در خوزستان است!
حال آنکه دلیل .وجود این رودخانه های متعدد رسی بودن خاک خوزستان است. رس نفوذ پذیری بسیار اندکی دارد و آب را پس نمی دهد و روی خود نگه می دارد (اصلا دلیلش استفاده انسانها از کوزه های رسی برای نگهداری مایعات هم همین بود است) رس فقط خیس می شود اما چکه نمی کند! بر عکس خاکهایی که پایه ماسه ای و آذرین داشته باشند و نفوذ پذیری بالا داشته باشند.
برای همین رودخانه های خوزستان بر عکس رودخانه های مثل زاینده رو.د دارای بستر زیر زمینی نیستند و فقط روی تکه ای گل رس جریان دارند. رس آب زیادی
را به خود جذب می کند و پس نمی دهد. بنابراین برای کشاورزی در خاک خوزستان باید چند برابر خاکهای دیگر مناطق ایران آب مصرف شود تا به ریشه
گیاهان برسد. بر عکس زمین ماسه ای که به سرعت آب را به گیاهان منتقل می کند.
حالا خودتان بگویید کشاورزی در خوزستان چه ارزشی دارد؟در حالی محتاج استفاده شدید کودهای شیمیایی است ( چون زمینش فقیر است) و آب بسیار زیادی
هم می برد. حتی کیفیت خرمای خوزستان هم با خرمای ایران مرکزی مانند بم قابل مقایسه نیست و ایران را همه مردم ایران می دانند. چون زمین بم بسیار غنی تر از زمین خوزستان است.
این در حالی است که خاکهای غنی ما همه ایران مرکزی هستند. شرق اصفهان، یزد، ابرقو .حیرفت .و.. ظاهرا هم در بم خرما می کارند و هم در خوزستان اما تفاوت آشکار طعم خرمای بم و برتری آن بر کسی پوشیده نیست. همینطور
سایر اقلام کشاورزی. حال آنکه در ایران مرکزی و تشکیلات آبرفتی ناشی از توده های آذرین دوران سوم زمین شناسی، آب کافی وجود ندارد.
برای همین است که می بینید در قدیم مردم این مناطق با حفر قنات و هر قیمت ممکن آب را به این خاکهای مستعد می رساندند. برای همین است که جمعیت
ایران مرکزی همیشه - تا پیش از کشف نفت در خوزستان- بسیار بیشتر از خوزستان بوده است.
مناطق محدودی که هم آب داشتند و هم خاک در ایران کمیابتد. مانند شمال ایران و یا دشت سیستان که از آبرفت آذرینهای افغانستان بسیار غنی شده است.
آن زمان که هیرمند جریان داشت سیستان انبار غله آسیا و از پر جمعیت ترین مناطق ایران بود.
حالا ظرفیت کشاوزی ما در مناطق شمالی که بسیار کم است- مساحت زمین کم است - و دشت سیستان هم که خشکیده می ماند ایران مرکزی و زمینهای بکر و
وسیع آن که الان نه تنها خوزستانیها برای آب ندادن به آن مسابقه گذاشته اند بلکه از زمانی که رضاخان پهلوی ملعون بختیاری را تخت قاپو کرد ، مردمی که سالها دامدار بودند و کاری با کشاورزی نداشتند اجبارا باغدار و کشاورز شدند و در نتیجه از آبی که به سمت زاینده رود و ایران مرکزی نی
رود بشدت کاسته شد. حال آنکه خاک بشدت آهکی چهار محال بختیاری هم بهتر از خوزستان نیست ......
راه چاره چیست؟
مدیریت جامع کشاورزی و صنعتی کشور و حذف اختیارات استانها. استانهای کوهستانی زاگرس باید مرکز دامپروری باشند که در مقایسه با کشاورزی آب بسیار کمتری می برد و اتفاقا از نظر سنتی بهترین مکان برای دامداری است.
آب را باید به کوهپایه های ایران مرکزی کشاند تا این منطقه به تنهایی کل نیاز غله و کشاورزی ایران را با خاکهای غنی خود تامین کند بی آنکه محتاج دایمی استفاده از کودهای شیمیایی باشد.
بر عکس ، به جای اصفهان که همه کارخانه اصلی کشور در آن مستقر شده است که به طرز وفجیعی آب ناچیز زاینده رود را غارت می کنند همه این کارخانه ها
باید به خوزستان و بوشهر منتقل شوند. باید صنایع ما نزدیک بنادر باشد تا حداقل هزینه حمل و نقل و صادرات را داشته باشیم.
می بینید که راه حل ها زیاد است. اما خوزستان مطمئن باشد با خاک افتضاحی که دارد اگر همه آب های ایران هم به او بدهیم دردی را از او دوا نخواهد کرد و همه این آب ها جذب رس آن منقطه خواهد شد.
البته می دانم اگثر استانها بشدت اصرار دارند مه ما بهترین خاک را داریم و بهترین پتانسیل کشاورزی را داریم و........
خاکهای حاصلخیر ما همان مناطقی بود که نیکان ما از هزاران سال قبل با حفر قنات به آنها آب می رساندند.
همین مشکل را ما در آذربایجان هم داریم. آذربایجان بر عکس زاگرس خاکهای آتشفشانی بسیار غنی دارد. آب هم دارد. اما مشکل او نفوذ چذیری و تخلخل
بیش از حد این منطقه است که آب را به سرعت به اعماق زمین می فرستد و از دسترس مردم دور می کند. مردم این استانها استانها با حفر
چاههای بسیار عمیق مشکل خود را صد چندان می کنند و البته در یاچه ارومیه را می خشکانند.
اما الان به هیچ نباید اشتباه کنیم که با هدر دادن آب شیرین ارس یازرینه رود ذریاچه ارومیه را آباد کنیم. برای نجات دریاچه ارومیه بهترین راه انتقال آب از دریای سیاه یا خزر است. اما نباید آب شیرین را برایش هدر دهیم .
این ....را از قوطی کدام عطار در آورده و تحویل مردم می دهی؟! خاک های خوزستان رسی و آهکی اند ؟هه واقعا ً که خیلی باسواد تشریف داری
هدر دادن یک قطره از این آب در دشت های مرکزی کشور که فقط توان یک بار کشت در سال را دارند اشتباه تاریخی و خیانتی است که فرزندان ایران عزیز آنرا نخواهند بخشید
شما هم برو یه خورده جغرافی دبستان بخوون
به جای فحاشی و دادن شعار قدری یاد بگیرید علمی برخورد کنید. آری. خوزستان با اسراف شدید آب و داشتن زمینهای رسی که چند برابر زمینهای مشابه در ایران مرکزی محتاج آب و کود شیمیایی است البته می تواند محصول تولید کند اما به چه قیمتی؟
بله می دانم تعصبات منطقه ای همیشه مانع از دیدن حقایق می شود و همه دوست دارند بگویند ما بهترین زمینها و بهترین محصولات را داریم اما هر کس به شما چنین چیزی گفته است دروغ گفته است.
خوزستان از نظر آب و هواب هوایی گرم و در پاره ای منططق گرم و مرطوب است. البته همانطور که گفتید در آب و هوای گرم و مرطوب می توان چند فصل زراعت پیاپی تعریف کرد.. اما نه در این خاک که شما دارید. شما دارید با قیمت نابود کردن آب و البته اسراف کودشیمیایی به زور می خواهید خاکی ضعیف و فقیر را به خاک کشاورزی تبدیل کنید! البته خاک شمال خوزستان باز هم کمی بهتر است ( به لحاظ دانه بندی درشت تر خاک و نفوذ پذیری بیشتر) .
اما جالب اینکه تمام آب رودهایتان را صرف خیس کردن و گل کردن رس های شمال خوزستان می کنید و وقتی در نتبجه این اسراف آب ؛ دیگر کارون به اهواز نمی رسد به جای آنکه فکر کنید کجا اشتباه کرده اید یقه استانهای دیگر را می گیرید!
برادر یا خواهر عصبانی خوزستانی!
بدان که اگر خوزستان به آندازه کانادا هم آب داشت و یا به جای کارون ولگا برایتان جاری بود باز هم احتمالا آب کم می آوردید! مشکل شما کمبود آب نیست. بلکه بد بودن خاک است.
با آن آبی که شما به قول خودتان به سه میلیون هکتار زمین رسی در خوزستان می دهید ُ می شد بیش از ده میلیون هکتار زمین را با آبیاری بارانی در مناطق غنی تشکیلات سوم زمین شناسی زیر کشت برد. چرا؟
جون آبیاری بارانی و تحت فشار اصلا در زمین های رسی میسر نیست.
دوست محترم!
فدری تحقیق کنید. از افراد مسن سوال کتید که چرا قبل از کشف خوزستان با وجود داشتن آب از کم جمعیت ترین استانهای ایران بود. دلیلش این بود که خوزستان به هیچ وجه برای کشاورزی مناسب نبود.
حتی کیفیت خرما را هم که اشاره کردم چیزی است که تک تک مردم ایران می دانند و مطمئنم همه مردم ایران هم طعم خرمای بم را چشیده اند و هم خرمای خوزستان را. پس لطفا شعار ندهید.
آنچه من در مورد آبرفت آهکی و رسی خوزستان گفتم کاملا بر اساس زمین شناسی کوههای زاگرس است. این کوهها دارای کوارتز و ماسه و تشکیلات آدذزین بسیار ناچیزی هستند و در عوض پر از آهک و مارن و رس هستند. کاملا طبیعی است که آبرفت آنها یک آبرفت فقیر است.
در نهایت اینکه نگران اینکه در مناطق گرم و خشک ایران مرکزی تنها یک فصل زراعت داریم نباشید. با چند برابر شدن زمین زیر کشت و همینطور صرفه جویی در مصرف کود شیمیایی و همینطور امکان استفاده موثر از آبیاری تحت فشار؛ می توان این نقص مورد نظر شما را به آسانی پوشاند.
البته حتی در ایران مرکزی هم همه زمینها قابل کشت نیست و مشکل شوری خاک در کویرها وجود دارد اما منظورم خود کویرها نیست. منظورم زمینهای وسیع کوهپایه های سلسله جبال ایران مرکزی از کوههای کرکس تا جیرفت است. یعنی همان شهرهایی که الان تشنه قطره ای آب هستند و زمینهای کشاورزیشان یکی پس از دیگری رها می شود و مردمش از شدت فقر به شهرها مهاجرات کرده ...
خواهش می کنم دست ازاین تعصبات محلی بردارید. آب و خاک و زمین خوزستانی وبختیاری و اصفهانی نمی شناسد و ربطی به این دعوا ها ندارد.
همانطور که گفتم خوزستان باید صرفا یک مرکز صنعتی باشد هم به دلیل نزدیکی به رودها و هم دریا. در اصفهان همان آب ناچیز زاینده رود هم صرف بخار شدن در ذوب آهن و فولاد مبارکه می شود! و تازه باید با کشیدن خط آهن طولانی آن محصولات صنعتی را به خلیج فارس برسانیم!
چهار محال و بختیاری هم باید مطابق سنت قدیمی بختیاری ها تنها مرکز دامپروی باشد.
همان بهتر است که خوزستانیها اصرار کنند که در عوض آب؛ صنایع اصفهان را می خواهند. این کاملا عادلانه و منطقی است.
اما آب را بگذارید جایی خرج شود که خاک مناسبتری دارد.
باورکنید ایرانیان باستان در طی قرنها تجربه فهمیده بودند که باید ولو با قناب آب را به خاکهای یزد و جیرفت و نایین بکشانند. فکر می کنم همین مقدار توضیح برای کسانانی قصد فهمیدن داشته باشند و اهل تعصبات نباشند کافیست.
به اطلاع هموطنان عزیزمان می رسانیم استان خوزستان در نظر دارد دارایی و سرمایه های خود را از طریق مزایده عمومی به اشتراک بگذارد:
1-نفت خوزستان ----- ملی
2-گاز خوزستان ----- ملی
3-آب خوزستان ----- ملی
4-هوای گرم و آلوده ------- بومی
5-آب آلوده --------- بومی
6-ریزگردها --------- بومی
شایان ذکر است ردیف 1 الی 3 برای عموم آزاد است ولیکن ردیف 4 الی 6 صرفا" به مردم مظلوم و شریف خوزستان اختصاص می یابد.
البت درود بر وحدت وپیگیری آنها نه اینکه چون می خواهندکارون را بخشکانند.
ای کاش ماهم نماینده مردمی داشتیم!
خوزستان یه جلگست و قطب کشاورزی کشوره ! تنها استانی که که کشاورزاش سالی دوبار برداشت می کنن !
زاینده رودتون پر آب شه ! کارون ما با مردمش ...
همین که با پول نفت ما زنده این واستون بسه !
یکی نیست بگه بابا اگه آب خوزستانو ببرید خودتو باید با شمع توی بی برقی زندگی کنید!!!
فرق نمایندگان اصفهان وفرق نمایندگان خوزستان درمجلس شورای اسلامی رومیخوام بدونم کسی میدونه
چه بسيار يهوديان، مسيحيان، گرجيها، ارمنيها و اقوام و اديان ديگري که در گذشته بنا بر خوش نامي "سخي" بودن اين شهر به اين ديار پناه آوردند.
و امروز هم چه سعادتي است که اصفهان، صفت "پر سخاوترين شهر جان فشاني هاي" ايران عزيز را با افتخار هر چه تمام به دوش ميکشد؛ شهري که چه سخاوتمندانه هزاران شهيد گلکون کفن و جانباز را براي حفظ نام پر غرور "ايران" تقديم همه ملت ايران از شمال تا خليج فارس کرده است.
اما دير پايي است اين شهر که از بدو پا گرفتنش همواره سفره کرم و نعمتش به روي همه گشوده بوده، مورد کم لطفي بعضي مهمانان و همسايگانش قرار گرفته است.
اکنون اصفهاني که چندين سال است "زنده رودش" را قرباني حاصلخيزي و پيشرفت همسايگانش کرده، مظلومانه در آماج اعتراضات و شاخ و شانه کشيهاي مسوولان غير اصفهاني قرار گرفته است!
البته در تصحيح جمله قبل بايد بگوييم که به راستي "نه". "قرباني" عبارت مناسبي نيست چرا که ما صاحب و مالک مطلق اين رود نيستيم که آن را فدا کنيم بلکه حق تمام و کمالِ داشتن قسمتي از زيبايي آن را داريم که آن را هم حتي بزرگوارانه با ديگران تقسيم کردهايم.
و اما امروز، روي سخنمان با چندي از هم وطنانمان همسايهمان است؛
هم وطن خونگرم و دلير خوزستاني من، اصفهان براي نجات هر ذره از خاکت که پر برکتتر از هر خاکي در اين ديار است، بيش از 23 هزار شهيد زيبا قامت، 400 سردار شهيد غيور و بيش از 47 هزار و 880 جانباز جان بر کف را بدون هيچ چشمداشتي تقديم خاک پر شرفت کرد و براي جان گرفتن دوبارهات، هزاران پناهجو را در شهرهاي شاهين شهر و فولادشهر جاي داده است و البته که بنا به رسم مهمان نوازي ديرينهمان هم تک تک قدمهايشان بر روي چشممان است.
هم وطن غيرتمند بختياري من که همچون نامت هميشه پر صلابت و شجاع، قامت راست کردهاي، من و تو روزي تحت لقاي نامي مشترک به نام "اصفهان" بوديم و بهتر از هرکس ميداني که خانه دوم تو ، همچون آرامگاه سران خوشنام ايلت نظير "بي بي مريم دلاور" همان اصفهانِ خودت است.
و تو همسايه مومن، باصفا، خوش زبان و بي ادعاي يزدي من، البته که روي سخنم با تو نيست اما در تاکيد براي بخشندگي اصفهان بايد از تو هم نام ببرم! اصفهان براي هرچه بيشتر پا گرفتن و با شکوه تر شدن صنعت و سرزندگي تو، از سهم کشاورزان هم جوار زنده رود و زيبايي مسحور کننده آن تا حدي گذشت تا خوشنامتر از هميشه در زمينه صنعت، بر بام موفقيت مغرورانه بايستي.
حال آيا شايسته و درخور وجود شماست، اکنون که اصفهان ذرهاي به صرفه جويي شما نياز پيدا کرده است اينگونه دست رد به سينهاش ميزنيد و شاخ و شانه ميکشيد؟ آيا اين حق همسايگي است که پلاکارد به دست و با تيتر هاي خبري مثل "هميشه پاي يک اصفهاني در ميان است"، "چرا با کلنگ به جان مردم بختياري و خوزستان افتادهايد؟" و يا با ادعاهايي نظير " آب شرب مردم چهار محال و خوزستان را ميبرند تا در اصفهان به مصرف صنعتي برسانند"، جواب محبت و دوستي اين شهر را بدهيد؟
آخر برادر و خواهر من، کدام کلنگ! کدام آب شرب! کدام صنعت!
نکند منظورتان صنعت کشاورزيمان است که به برکت خروش زاينده رود و کارون، صادرات محصولاتش به چين و ماچين ميرود!
نه! متاسفانه هنوز به اين مراحل پيش بيني شده شما نرسيدهايم، بلکه کشاورز اصفهاني ما که روزي آقا و سرور خود بوده و برکت محصولش بدرقه سفره بندگان خدا بوده، امروز محتاج دست من و تو شده ...
در ضمن اگر اصفهاني کلنگ و تيشه داشت، رودخانهاش راه کج نميکرد و به بيراهه نميرفت!
بگذريم...اين ها همه را نگفتيم تا بگوييم من اصفهانيام، تو يزدي و شهرکردي و خوزستاني!
ننوشتيم تا بگوييم زنده رود و زرد کوه و تالاب گاوخوني مال من است و کارون مال تو.
نخواستيم که بگوييم شهدا را فقط به خاطر خوزستان داديم و آب را براي آبادي يزد و شهرکرد را مديون اصفهان بدانيم و منت بگذاريم.
نه من و نه تو و نه هيچ کس ديگر صاحب مطلق خاک و آب و هواي ايران نيستيم، بلکه همه ما به اندازهاي مشخص از اين مواهب حق داريم.
فقط خواستيم يادآور شويم همه ما به يک نام و تحت يک بام مشترک به نام "ايران" هستيم و از ياد نبريم که تک تک ما در برهههاي زماني مختلف نظير جنگ تحميلي چگونه دوشادوش يکديگر به ياري همديگير شتافتيم تا مبادا تفرقهاي بين مان بيفتد.پس بياييد به جاي تعصب به اين مرزبنديهاي اسمي طبيعت، يکديگر را در حفظ و بازگرداندن روح طبيعت به شهر هايمان در نهايت رفاقت ياري کنيم.
در آخر هم بايد متذکر شويم که مسئولان عزيز و زحمتکش، نه من اصفهاني و نه يک خوزستاني نميخواهيم سرنوشت شوم اروميه را براي رودخانه هامان ببينيم، پس به جاي دادن وعدههاي سياسي و اقتصادي و ... کمي نيز به حفظ ميراث طبيعي کشور از جمله "زنده رود" که چندي است در زندگي نباتي به سر ميبرد، توجه خاص خود را بيش از هر برهه ديگري به اين معضل معطوف نماييد.
ایسنا
نکته ای اغلب فراموش میشه
این را میدونید که آب اهواز قابل شرب نیست و مردم باید آب شربشون را بخرند؟ اگر توانایی مالی داشته باشند.
اینو میدونید که غالب روزهای تابستون دمای اینجا به بالای 55 درجه میرسه و آنوقت اخبار همیشه دمای هوا را 48 درجه اعلام میکنه. چرا؟ چون اگر دما بالای 50 درجه بشه قانوناً باید ادارات تعطیل بشه.
ببینم شما اجازه میدید خوزستانیها توو فولاد مبارکه استخدام بشن؟مال همه ایرانیهاست دیگه،نه؟
اون توریستها که توو استانتون میان، بودجه اش را با ما هم قسمت میکنید؟
در ضمن ایران دو جلگه داره جلگه مازندران و خوزستان. خاکش هم بسیار حاصلخیزه. میدونید خوز یعنی چی؟ یعنی شکر . چون خوزستان غالب شکر کشور را تولید میکرد و میکنه. اونوقت با پرحرفی سعی کردید نظر خودتون را منطقی و کارشناسانه نشان بدید.
ضمناً اول صنایعتون را به خوزستان منتقل کنید بعد آب را ببرید.
... برای من مثل روز روشنه که این طرح اجرا خواهد شد. مهم اینه که یزد و اصفهان آباد باشند. بقیه نون ندارند بخورن که نداشته باشن. مهم نصف جهانه.
البته همین الان هم خوزستانیهای زیادی در فولاد مبارکه مشغول به کار
هستند اما من اصلا می گویم کل این صنایع را باید داد به خوزستان. آب
ناچیز اصفهان نباید برای خنک کردن این کارخانه ها به هدر برود. قطعا عده
ای در اصفهان با این موضوع مخالفت خواهند کرد اما تنها راه حل واقعی همین
است. مشکلات اصفهان و یزد و خوزستان و چهار محال و بختیاری کاملا به هم
وابسته اند و باید یکجا حل شوند و راه حل آن هم اول از هم کنار گذشتن
تعصبات منطقه ای است.
اما مشکل شما دوست عزیز اهوازی بیش از آنکه ربطی به آب داشته باشد مربوط
به سبک زندگی خودتان است.
آیا صد سال قبل مردمی که در گرمای 55 درجه خوزستان زندگی می کردند محتاج
کولر گازی بودند؟
خیر . شما د ر قدیم در خانه هلی طاق و چشمه ای زندگی می کردید و مثل همه
ایران بادگیر داشتید. اما الان به سبک نروژیها پنجره های بزرگ شیشه ای یک
لایه دارید و خانه هایتان را تبدیل به گلخانه کرده اید!
دو.ست عزیز!
اگر مردم شمال اروچا پتجره هایشان را بزرگ می گیرند برای آن است که از
آفتاب بی بهره بودند و آن نور اندک را به خانه هایشان می رساندند تا گرم
و روشن شوند. اما شما در آن گرما با آن پنجره های بزرگ که در اهواز و
آبادان دارید ُ عملا خانه تان را تبدیل دیگ زود پز و گلخانه کرده اید
(شیشه گر ما را جذب خانه می کند ) و بعد می خواهید مشکل را با کولر گازی
و خیس کردن در و دیوار حل کنید! ( البته همه ایران کم و بیش چنین معضلی
دارند)
دوست محترم!
شما پنجره ها یتان را کوچکتر بگیرید. خانه هایتان را عایق کنید. همان
شیشه ها را هم دو جداره کنید. و از لباسهای سفید و روشن استفاده نمایید.
مطمئن باشید دیگر محتاج استفاده دایمی از کولر گازی نخواهید بود.
ضمنا این که از دبستان در ذهن اطفال ما می کنند که خاک جلگه ها
حاصلخیر و مستعد است را از ذهن خود بیرون کنید.....
خاک جلگه ها فقط وقتی مستعد است که از آبرفت کوههای آتشفشانی یا تشکیلات
آذرین ایجاد شده باشد. مثل جلگه شمال که از آب رفت کوهههای مملمو از توده
های آذرین البرز غنی شده است. یا مثل جلگه عراق که آبرفت کوههای مجددا
غنی از مواد معدنی تاروس و قنطروس ترکیه آن را ایجاد کرده اد. یا جلگه
آمازون که آبرفت کوههای آشتفشانی آند است و...
اما جلگه خوزستان یک جلگه بسیار فقیر است. شما به شکر اشاره کردید. آری.
اما آیا نمی دانید شکر خوزستان در واقع از نی شکر است؟
نیشکر مانند همه انواع نی در کنار رودها و در آب و هوای گرم و مرطوب می
روید. اگر سطح آب های زیر زمینی در اطراف رود بالا باشد - اصطلاحا به آن
سطح ایستابی می گویند- می شود مناطق وسیعی را در اطراف رود خانه به زیر
کشت نیشکر برد. اما متاسفانه رودهای خوزستان روی خاک رس جاری هستند. برای
همین آب رودخانه به زمینهای اطراف نفوذ نمی کند و در نتیجه سطح آب زیر
زمینی زمینهای اطراف رود بالا نمی آید و برای همین امکان پرورش نیشکر در
زمینهای وسیع میسر نیست.
کشور کوبا روخانه کارون ندارد. اما سطح آب زیر زمینی بالا و خاک ماسه ای
و آتشفشانی غنی دارد. برای همین بزرگترین تولید کننده شکر دنیا شده است.
اما در خوزستان هر چه بندگان خدا خواستند پرورش نیشکر را توسعه دهند شکست
خوردند چون خاک خوزستان اجازه تشکیل سفره آبهای زیر زمینی را نمی دهد.
شما دقت کنید به خاک خوزستان بعد از یک باران شدید. که می بینید زمین گل
می شود و سیلاب می آید! لطفا بعد از یک باران شدید زمین خوزستان را یک
متر بکنید! می بینید خشک است! چرا؟ چون خاک رس اجازه نفوذ آب به عمق را
نداده است.
دلیل شکست خوردن همه طرجهای نیشکر همین موضوع بود.
در نهایت اینکه بیشتر تحقیق کنید. وجود نیشکر در محدوده صد متری اطراف دز
و کارون به معنای اینکه خوزستان مرکز تولید شکر است نیست. در قدیم مردم -
حتی خود خوزستان- به جای شکر از شیره خرما استفاده می کردند.
پس شعار ندهید.
این اشتباه را که زمینهای خوزستان چون رودخانه دارد پس لابد باید خیلی
حاصلخیز باشد را خیلی ها مرتکب شده اند. اما قرنها تجربه نشان می دهد که
واقعا آب به تنهایی برای حاصلخیری کافی نیست. اگر در خوزستان نفت کشف نمی
شد هنوز از کم جمعیت ترین مناطق ایران باقی مانده بود. حال آنکه اگر زمین
حاصلخیر باشد جمعیت فروانی را به خود جذب می کند.
باز هم خواهش می کنم دست از تعصب بردارید.
بگذارید یکبار برای همیشه این مشکلات حل شود.
سلام
من مهندسی متالوژی می خونم و اتفاقاً برای پروژه کارشناسی ام هم موضوع بازار و صنعت آهن و فولاد ایران رو انتخاب کردم. برخلاف دیگر هم استانی های گلم که با جسارت و گاه متأسفانه با بی ادبی پاسخ شما رو دادند، من فکر می کنم که حرف های شما لااقل در ظاهر امر منطقی به نظر می رسند. بابت جسارتی هم که به شما شد از طرف خودم و دیگر خوزستانی ها عذرخواهی می کنم.
و اما چند نکته:
1- صنعت آهن و فولاد ایران هم مانند هر صنعت دیگر در این کشور دو مصرف کننده متفاوت دارد. مشتری داخلی و خارجی. و این یعنی باید فکری برای معامله و بازرگانی و تجارت با هردو گروه کرد. بیشترین تولید آهن و فولاد ایران چه به صورت خام چه به صورت فرآورده های پایین دستی مانند ورق و پروفیل و میلگرد و ... در اصفهان تولید می شوند. در نظر بگیرید که اگر بخواهیم صنایع مزبور رو به اهواز یا به طور کلی خوستان منتقل کنیم، صرف نظر از هزینه فوق العاده گزاف این کار، باید به فکر انتقال محصولات و فرآورده های اون ها هم باشیم. این کار اگر چه به سود بازرگانی با مشتریان خارجی است اما برای انتقال محصولات به بازار داخلی بدون شک هزینه ها را افزایش خواهد داد. به هرحال باید این نکته را درنظر داشت که تجارت عمده خارجی این صنایع به وسیله کشتی و تجارت داخلی آن ها با کامیون و امثال آن صورت می پذیرد و طبیعی است که انتقال از راه دریا هزینه کمتری نسبت به انتقال از راه زمینی - در مجموع - دارد.پس باید این نکته را هم مد نظر قرار داد.
2- کارون در طول مسیر خود به ویژه در اهواز، شوشتر، خرمشهر و آبادان باعث ایجاد نوعی مزیت گردشگری شده است که به نظر میرسد با انتقال آب آن به مناطق مرکزی این مزایا به طور جدی - گردشگری جزو 5 صنعت نخست پولساز دنیاست - مورد تهدید قرار می گیرد. بنده فکر می کنم که طرح پارک و شهربازی در وسط کارون - ایده ای که توسط مدیرعامل قدرتمند آب و برق خوزستان آقای شمسایی مطرح و پیگیری شد - تقریباً در کل ایران و شاید خاور میانه بی نظیر باشد. شاید بیراه نگفته باشیم اگر بگوییم گردشگری می تواند جایگزین مناسبی برای صنایعی باشد که از نظر جنابعالی باید به اهواز منتقل شوند.
3- مسئله کشتی رانی در کارون چندسالی است - به ویژه پس از انقلاب - مورد چالش قرار گرفته است و در حال حاضر این امکان به دلیل افت وحشتناک عمق کارون به وجه وجود ندارد! طبیعی است که با انتقال آّب باقی مانده به اصفهان نیز دیگر این رویا! به افسانه ها خواهد پیوست!
4- در دوره ای که برای پروژه کارشناسی ام در زمینه صنعت آهن و فولاد تحقیق می کردم متوجه شدم که حتی کشورهایی مانند ژاپن یا آلمان نیز تمام تولید آهن و فولاد خود را در یک منطقه متمرکز نمی کنند! البته این نکته را هم اضافه می کنم که من با تأسیس کارنجات آهن و فولاد و نورد و هم چنین پالایشگاه و پتروشیمی و ... در هر کوی برزن - مشابه آن چه که پس از انقلاب به ویژه در طی 8سال گذشته رخ داد - مخالفم و فکر می کنم که هر کارخانه را باید در مکان مخصوص و مناسب خود بنیان نهاد.
5- تا به این لحظه که این مطالب را برای حضرت عالی می نویسم 4 سد بزرگ ( به علاوه سد فاجعه آمیز! گتوند یا شور وند!) بر روی رودخانه کارون احداث گشته است! به نظر شما آیا انتقال صنایع مزبور به خوزستان در ازای انتقال آب کارون، هزینه گزاف و سرسام آور - وشاید هم نجومی - از مدار خارج کردن این سدها ( که در حقیقت هر 4 مورد آن هم سد و هم نیروگاه هستند!) را جبران خواهد نمود؟؟؟ توجه داشته باشید که به سازمان آب و برق منطقه ای خوزستان به دلیل وجود زیر مجموعه های بسیار صنایع آبی و برقی آن، وزارت نیروی کوچک می گویند! اگر درست گفته باشم چیزی در حدود 30 تا 40 گیگاوات از مجموع 65 گیگاوات تولیدی برق ایران در این مجموعه تولید می شود! آیا مسئله تأمین انرژی (الکتریکی) صنایعی که می خواهید به خوزستان منتقل شوند اندیشیده اید؟
6- و آخرین و شاید هم مهم ترین دلیل، احتمالاً شما به عنوان کسی که از زمین شناسی و خاک شناسی آگاهی دارد باید بدانید که چناچه آب رودخانه هایی را که به دریا می ریزند چنانچه از ورود و پیوستن به دریا بازداریم به تدریج دریا به سوی خشکی حرکت خواهد کرد، این یعنی باید منتظر زیر آب رفتن آبادان و خرمشهر در طی سالیان آتی باشیم. بنابراین انتظار می رود که تأثیرات زیست محیطی این کار نیز مورد توجه قرار گیرد.
در آخر نکته ای هم درباره تاریخ به خدمتتان عرض می کنم:
در سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی آمده است که وی در راه شوشتر (یا دزفول) به اهواز و خرمشهر از ندیدن رنگ آسمان می نالیده است! چرا که به گفته وی شمار زیاد و انبوه درختان این منطقه (یعنی خوزستان) زیاده از حد شمارش و تصور است. پس می توان نتیجه گرفت که خوزستان شاید هم به دلیل مشجر و جنگلی بودنش بوده که فرصت چندانی برای کشاورزی نداشته! شاید بهتر باشد بگویم که اگر خوزستان جمعیت زیادی نداشته است شاید به دلیل کشاورزی نبوده و مسایلی دیگر در این زمینه دخیل بوده است.
در ضمن درباره وجود گل و لای در خیابان ها در هنگام بارندگی در خوزستان: اگر هم بنا را بر درست بودن گفته شما بگذاریم، بازهم این تنها عامل نیست بلکه عامل یا عوامل مهمتری نیز هستند که مهمترین آن ها مشکل در طراحی و سرویس دهی سیستم آب و فاضلاب شهری در خوزستان و به ویژه در اهواز است.
در پایان از نظرتان درباره مسئوله اتلاف انرژی در منازل خوزستانی ها نهایت سپاس گزاری را دارم و امیدوارم که خوزستانی هرچه زودتر به خود آیند و از هدررفت انرژی در منازل خود جلوگیری کننند.
1- پیشنهاد قرار دادن صنایع در نزدیکی بندرها تنها به دلیل بحث صادرات خارجی نیست. ما در ایران با وجود کمبود شدید منابع آب شیرین همین مقدار آب را هم داریم برای صنایع هدر می دهیم. در صورتی که بیشتر صنایع بزرگ دنیا در کنار آبهای بزرگ واقع هستند.
مضافا بر اینکه هزینه حمل و نقل برای مصرف کننده داخلی با اینکار چندان افزایش نمی یابد. با نظر حضرتعالی اگر قرار بود هدفمان به حداقل رساندن هزنیه حمل نقل کمحصولات برای صارف داخلی باشد لازم بود تمام این کارخانه ها را در نزدیکی تهران که بزرگترین مصرف کننده فولاد کشور است مستقر می نمودیم. آیا همین الان تولیدات فولاد خوزستان برای پایتخت ارسال نمی شود؟
2- از شما به عنوان یک فرد تحصیلکرده انتظار می رود به دور از تعصب های خاص محلی قضاوت کنید. اولا همانطور که تاکید کردم دلیل عمده کاهش آب کارون نه انتقال آن به مناطق دیگر بلکه به دلیل گسترش کشاورزی در بالا دست رودخانه ها و همینطور ساختن سد های متعدد است. ثانیا با این استدلال اهالی اصفهان هم می توانند بگویند اهمیت گردشگردی زاینده رود اساسا با کارون قابل مقایسه نیست. شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید.
متاسفانه بسیاری از مسوولین ما برای به دست آوردن مردم و مقامات محلی حرفهایی می زنند که مطقا صحت ندارد و به آنها می گویند شما بهترین آب را دارید یا بهترین خاک را دارید و.. اما همه این حرفها دلایل سیاسی دارد و نه پشتوانه علمی.
3- مساله کشتیرانی در کارون هم ربطی به انتقال ندارد و بیش از همه مربوط به سد های متعددی است که روی کارون بسته شده است.
ضمنا حتی با همین مقدار آب موجود در کارون هم در صورت لایروبی کارون و اروند رود این مشکل به آسانی می شد. که البته آنهم به دلیل وضعیت خاص اروند رود و احتمال تغییر خط القعر آن که مرز ایران و عراق است عملا میسر نیست. در واقع در کشورهای اروپایی رودهای با عرض مشابه فعلی کارون با لایروبی همه قابل کشتیرانی هستند. البته لایروبی همیشه مخالفت محیط زیست را هم در پی دارد.
ذکر این نکته هم لازم است که از زمان کشیده شدن خط آهن اهواز به خرمشهر به طرز چشمگیری از اهمیت اقتصادی کشتیرانی در کارون کاسته شده است.
4- بله. قطعا همینطور است و نباید صنایع تنها در یک منطقه مستقر باشند. این دقیقا اشکالی است که به اصفهان وارد است و تمرکز بیش از حد صنایع در اصفهان که همه وابسته به آب زاینده هستند به معضلی واقعی تبدیل شده است. همین امسال به دلیل خشک سالی واحد فولاد سازی فولاد مبارکه با مشکلات فراوانی رو به رود شد.
اما ایران فقط اصفهان نیست. ما مرزهای آبهای بسیار گسترده ای داریم. خوزستان یکی از این مناطق است.
5- من هرگز در متن یاد شده چیزی درباره از مدار خارج کردن سد های رود کارون نگفتم. اصلا دلیل اشاره شما به این مطلب را نمی فهمم. اما اگر منظورتان این است که با انتقال آب به زاینده رود از تولید برق این سدها کاسته خواهد شد، در اشتباه هستید.
تولید برق در یک سد وابسته به ارتفاع آب پشت سد است و نه حجم آب. متاسفانه باید اذعان کرد که چندین مورد از احادث سدهای جدید بر رود کارون کاری کاملا غیر اصولی بود که خود بحث جداگانه ای را می طلبد. در واقع وقتی یک سد را تبدیل به دو سد می کنید لزوما تولید برق را افزایش نداده اید. چرا که این یک رابطه خطی نیست. چه بسا تولید برق سد اول هم با تاسیس سد دوم در بالا دست کاهش پیدا کند و مجموعشان کمتر از تولید انرژی سد اول شود!
اما ایقدر مطلع باشید که اتفاقا بخش اعظم تبخیر آب در همین سد ها صورت می گیرد. ضمنا در صورت حذف کشاورزی در زمینهای بالا دست سر چشمه های متعدد کارون مشکل مورد نظر شما هم حل خواهد شد. انتقال تنها آب یک سر چشمه تاثیرش بسیار کمتر از کشاورزی در چهار محال و بختیاری است.
6- باز هم تاکید می کنم لطفا متن را دقیقتر مطالعه نمایید. در صورتی که آب کارون صرف پر کردن تخلخل خاکهای رس اطراف آن به بهانه کشاورزی نشود مطمئن باشید آب کارون قطع نخواهد شد.
ضمنا آنچه شنیده اید دریا به سوی خشکی حرکت خواهد کرد هم متفاوت با تصور شما است. منظور این است که امکان دارد آب دریا در مسیر رودخانه - نه روی زمین- پیشروی کند و مثلا رود بهمنشیر و مسیر کارون تا خرمشهر به آب دریا تبدیل شود!
این را هم بگویم که غرق شدن خرمشهر و آبادان قطعی است و با بالا آمدن آبهای کل کره زمین به دلیل گرم شدن زمین و ذوب یخهای قطبی اتفاق خواهد افتاد همانطور که کل ایالت فلوریدای آمریما هم تا 50 سال آینده با ادامه این روند غرق خواهد شد. این زنگ خطری برای همه سواحل دنیا است.
اما در مورد مثالی از سفرنامه ناصر خسرو مثال زدید - که مشابه آن را استرابون و ابن بطوطه و مقدسی هم گفته اند- خوب بود قدری به متن و یا پاسخهایی که با سایر دوستان محترم داده بودم عنایت می کردید. مجددا تاکید می کنم که
اولا : خاک شوشتر و شما خوزستان دانه بندی بهتر دارد و مردم این منطقه توانسته بودند با این مزیت و البته استفاده چند بابری از آب و کود کشاورزی متوسطی را در محدوده شوشتر ایجاد کنند. ( متوسط در مقایسه با مناطقی با تولیدات عمده و اصلی میوه و غله دنیا)
ثانیا: توصیف مورد نظر شما در سفرنامه ها کاملا کیفی است. هر کسی که چند ساعت مسیرش در میان باغراه ها باشد دلش برای خورشید تنگ می شود. مثل کسی که در امتداد دز بین شوشتر و دزفول و از بین باغهای کنار این رود عبور کند! بدیهی است که این توصیف کیفی به درد تحلیل های عملی نمی خورد. این مسیر نسبتا طولانی اما بسیار باریک مقیاس خوبی برای تعمیم دادن به کل خوزستان نیست.
ثالثا: همانطور که اشاره کردم با وجود همه این ادعاها هیچ گاه خوزستان در کشاورزی حتی رقیب سیستان هم نبوده است. دقت کنید که وجود باغ به معنای مساعد بود خاک نیست. می شود با مصرف فراوان آب و کود کشاورزی کرد اما آیا این کاری بهینه است؟
من می گویم همین آب را می شود در زمینهایی با چندین برابر وسعت کل این زمینهای زراعی فعلی زیر کشت برد. مناطق غنی و مستعدی که محتاج کود هم نیستند.
حمایت خاکهای مساعد ایران مرکزی حمایت بچه باهوشی است که به دلیل عدم برخورداری از امکانات تحصیلی بسیواد می ماند و حکایت برخی مناطق پر آب زاگرس و خوزستان حکایت کودکی کم هوش به زور کلاس خصوصی و هزینه فراوان می خواهد به جایی برسد.
بگذارید بگویم که این مشکل در خود اصفهان هست. در زمینهای مناطق غرب اصفهان همان آب اندک زاینده رود صرف برنجکاری می شود!! خوب اینکار هم غلط است و خود عامل دیگری برای کمبود آب در شرق اصفهان. در حالی در زمینهای غرب اصفهان هم خاک غنی نیست.
آن جا هم این مقدار کشاورزی غیر اصولی است. با اینکه به طور سنتی این مناطق ئر از باغ و مزرعه بوده اند.
مشکل فاضلاب خوزستان البته بحث دیگری دارد. اما ذرات رس بسیار ریز هستند و از بسیاری از فیلترها عبور می کنند. وقتی دبی آب کاهش یاب و در نتیجه بر غلظت رس در آب اضافه شود خود بخود حتی پس از تصفیه هم مردم آب گل آلود خواهند نوشید.
در تایید این حرف اینکه عنایت فرمایید که چرا آب خرمشهر و آبادان به مراتب بدتر و گل آلودتر از آب اهواز است. دلیلش این است که رس موجود در آب هر چه به مصب رودخانه ها زدیک می شویم افزایش می یابد.
در پنجاه سال قبل که نه از سدها خبری بود و نه از کشاورزی در چهار محال و بختیاری، آب کارون دبی بالا داشت و غلظت رس آن هم بسیار کمتر از الان بود و مردم سالمند به یاد دارند که کیفیت آن آب چقدر بهتر از الان بود.
در پایان اینکه گاهی راه حل ها جلوی چشممان است اما تعصب باعث می شود آن را نبینیم. مخصوصا وقتی که دست دشمن هم برای ایجاد تفرقه در کار باشد.
تسلط علمی شما بر زمین شناسی و علوم خاک که به نظر میرسه رشته تخصصی تون باشه بنده ذوق کرد و به وجد آورد. واقعاً خوشحالم که می تونم که با یک نفر یه بحث علمی و منطقی رو انجام بدم.
1- از آخرش شروع میکنم، نخیر!
درواقع باید بگم از افراد نسبتاً زیادی که در صنعت آهن و فولاد در اهواز مشغول هستند این نکته را شنیدم که گویا نوعی همکاری بین فولاد مبارکه و فولاد خوزستان وجود دارد. در حقیقت صنایع فولاد در اهواز (به ویژه کارخانه فولاد خوزستان) تقریباً تمام فرآورده تولیدی فولاد خام خود را از طریق بنادر جنوبی صادر می کنند و در عوض فولاد مبارکه هم نیاز بازار داخلی را تأمین می کند. افزایش سود و بهای سهام و تحرکات و سرمایه گذاری های فولاد خوزستان در چندوقت اخیر به ویژه پس از گرانی دلار می تونه شاهد و گواهی بر این ادعا باشه. در ضمن اتفاقاً من تا این لحظه بر این باورم که طرح هایی مانند فولاد شادگان (خوزستان) و میناب (هرمزگان) و خراسان باید هرچه زودتر در کنار تقویت مجتمع های فولاد اهواز و بندرعباس (هرمزگان) کلیدخورده و در کنار اون آرام آرام از تولید فولاد مبارکه تا حد ممکن و مقرون به صرفه کاسته شود. این هم به صادرات و هم به تأمین بازار داخلی کمک می کند. یکی از اساتید بنده نقل می کرد که در دوره دانشجویی ایشون در حدود سال 70 در خود اصفهان و به ویژه دانشگاه صنعتی اصفهان معتقد بودند کهتولید آهن و فولاد در کارخانه ذوب آهن به صرفه نیست و این کارخانه با پول نفت اداره می شود!!! پس مورد 1 و 4 را می توان گفت که به توافق کلی رسیده ایم.
2- آقای ناشناس فکر نمی کنید این مشکل هردو استانه؟! در حقیقت با حل این مشکل بزرگ و جدی، می توان گفت بخش قابل توجهی از آب هردو رودخانه کارون و زاینده رود به نوعی بازیابی می شود. (خداییش دیگه اینو رد نکنید!)
ولی درباره مسئله گردشگری به طور کلی حق با شماست و اصفهان از این لحاظ به مراتب نسبت به خوزستان قوی تر و مجهزتر است گو این که بنده فقط به پتانسیل گردشگری کارون اشاره کردم ولی صحبتی درباره رد توانایی اصفهان نکردم!
3- طبیعی است که احداث سدها به ویژه در مورد کارون4 و شور وند (در زبان رسمی بهش می گویند گتوند!) باعث مشکلات زیادی از جمله در مسئله کشتیرانی شده است. در این باره نه تنها با شما موافقم بلکه میخواهم پا ار فراتر نهاده و بگویم که هم استانی های عزیزم باید همان طور که درباره این انتقال آب حساسیت نشان می دهند در مورد سدهای احداث شده و عواقب و فرجام آن ها (به ویژه کارون4 و شور وند) واکنش نشون بدهند. ولی در مورد اضافه ای که ذیل مورد سوم عنوان کردید، اگر پس از راه اندازی صنایع فولاد و واحدهای نفتی کشتی رانی در کارون امکان پذیر بود گفته شما کاملاً نقض می شد! و این به دلیل نحوه نقل و انتقال گندله و سنگ آهن و هم چنین دستگاه های ابزار دقیق صنعت نفت و گاز است که باید به اهواز منتقل شوند. جالب است بدانید که شرکت مناطق نفت خیز جنوب و هم چنین شرکت ملی حفاری سالانه مبالغی را به کارخانه فولاد خوزستان جهت بهره برداری از راه آهن این شرکت می پردازند. در واقع راه آهن بیشتر (لااقل در خوزستان) کاربرد مسافربری دارد تا باربری و در حالی که با کشتی رانی در کارون باربری به صرفه تر خواهد شد.
5 و 6 - با تشکر از آگاه سازی و اطلاع رسانی شما.
بحث فاضلاب رو هم که عرض کردم باید بگم که بیش از آگاهی ندارم و بهتره که و کارشناسان هیدرولوژی و مهندسان هیدرولیک (اتفاقاً دانشگاه شهید چمران اهواز قطب علمی کشور در زمینه هیدرولوژی است) درباره گفته بنده و شما نظر بدهند.
و اما یه بحث کلی درباره کشاورزی در خوزستان: منظور از جنگل که عرض کردم فاصله ای حدود 200 کیلومتری از دزفول تا خرمشهر بود و تازه من درباره باغات و مزارع ساخته انسان ها حرف نزدم بلکه صحبت از جنگل خودرو در این منطقه است. البته به طور کلی می پذیرم که کشاورزی شمال خوزستان به مراتب قوی تر از مناطق جنوب اونه. حالا بحث کلی: بنده عمیقاً درباره تغییرات جدی در محیط زیست و طبیعت با نیروی قهرآمیز فناوری تردید دارم که آیا کار درستی هست یا نه؟ و اگر هست تا کجا مجازیم چنین کاری انجام بدیم؟ اگر این طرح درست باشه پس طرح تغییر مسیر کارون به خاطر توسعه نیشکر هم می تونه درست باشه ولی پیامدهای (به ویژه از جنبه محیط زیست) طرح توسعه نیشکر نگران جدی برای من ایجاد کرده است.
در نهایت از اینکه به سرعت و البته با صبوری پاسخ بنده رو دادید واقعاً ممنونم و امیدوارم روزی انسان های آگاه و وطن پرستی چون شما رو که خیرخواهانه به مشکلات فکر می کنید و راهکار ارائه میدید، دوباره سرافراز و شادمان در وطن ببینم.
کسی که خودت رو مسلمان ایرانی میدونی این حرفایی رو که نوشتی از کجا اوردی . رشته من محیط زیسته . توی اداره کشاورزی هم کار می کنم . بر اساس چه چیزی این حرفا رو می زنی . چرا اسم خودت رو مسلمون میذاری و دروغ تحویل ملت میدی . خوزستان مهد کشاورزی ایرانه. اون شمال خوزستان که نوشتی خاکش یه خورده خوبه منظورت دزفوله؟؟؟ می دونستی دزفول بهترین خاک رو در سطح کشور داره؟ حتی در سطح دنیا؟؟؟ بوده که چندین کارشناس از خارج از کشور مرتب به دزفول می امودن و وقتی می دیدن با کمترین امکانات بهترین محصول رو بدست میارن تعجب می کردن.خوزستان بعد از نفت ، با کشاورزیش معروفه. خرمای بم رو با خرمای خوزستان مقایسه میکنی ؟ ما نمی گیم خرمای بم بده، ولی خرمای خوزستان هم توی نوع خودش بی نظیره. تو رو خدا دست از نظرات غیر کارشناسانه بردارید. شما می دونید ما خوزستانیا چه آب بی کیفیتی رو واسه شرب مصرف می کنیم؟ ما خوزستانیا نجابت به خرج میدیم و دم نمی زنیم ....
توی خوزستان خانواده ای نیست که واسه خاک وطنش شهید نداده باشه، جانباز نداده باشه، اسیر نداده باشه.
خداییش حق ما این نیست
من نمیدونم چرا کاربرا اینقدر عجولانه و از غرض ورزی مطالب رو میخونن
رودهای کاج و بهشت آباد بلحاظ موقعیت جغرافیایی در فاصله ی نزدیکی از استان اصفهان قرار دارند و انتقال آنها با توجه به مدیریت اصفهان بر آب منطقه کاری آسان بود.
بجز دو طرح یاد شده که درج اخبار آن در رسانه ها مخالفتهای بسیاری را در پی داشت، پروژه ی انتقال آب دیگری از سرچشمه رودهای کارون و دز کلید خورد که از همان روزهای نخستین سعی بر آن شد تا از درج گسترده ی اخبار آن در رسانه ها جلوگیری شود، طرح انتقال آب از چشمه لنگان و خدنگستان واقع در کوهپایه های شاهانکوه (از رشته قلل بختیاری) درحالی کلید خورد که مسئولین و نمایندگان افکار جمعی خوزستان اطلاعات چندانی از آن ندارند، این طرح 195 میلیون مترمکعب ( دو برابر میزان خط لوله انتقال آب به یزد) از جریان طبیعی آب سرچشمه ی رودخانه دز و حوزه کارون را با استفاده از یک تونل هفت کیلومتری به دره ی زاینده رود و سرانجام به پشت این سد منتقل و درحال حاضر برای مصارف غیرشرب نظیر کشاورزی و صنعت، استفاده می گردد.
خواهش می کنم قدری تحقیق کنید.
اصفهاني ها و نمايند ه هاي اصفهاني
زياده خواهي تا كي؟كجا؟ بسي سرمايه هاي هنگفتي از اين استان عايدتان شده خوب ميدانيد كه تمام اين پل ها زيرگذر و رو گذر و تمام هزينه هاي مترو و غيره از بودجه همين استان و نفت و گاز به شما رسيده كه به رخ ما ميكشيد....ولي چه چيزي از اصفهان به غير اصفهاني رسيده مگر ما همه ايراني نيستيم پس چرا هيچ وقت از خوزستان دفاع نكرديد از آب و هواي آلوده؟از گرماي 50 درجه از مشكلات ديگر؟پس پاي منافع شما در ميان است كه به آب و اتيش زديد..چرا نبايد غير بو مي ها در اصفهان كار كنند؟؟هر استاني و مردمش حق اين را دارد كه از حقش دفاع كند و ياد بگيريد كه چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است و يادتان هست با مردم قم چه كرديد و آبي كه از شهركرد مي آمد روي مردم قم بستيد و چه كارهايي كرديد؟براي انتقال آب از كجا هزينه مي كنيد؟؟ديگر اجازه نميدهيم كسي حق خوزستاني ها را بخورد و ضايع كند
من بدون کارون= مرگ
اب کارون فقط مال خوزستانه نه اصفهان
دیگه اعصابی برای ما نذاشتین
خجالت بکشید
سنگ هم اگه بودیم تا حالا ترکیده بودیم
ما هم ایرانی هستیم - نه اجنبی
یه خورده هم به شریفترین مردم ایران فکر کنید
دوستان من یک کارشناس محیط زیست هستم و یادم میآید که در دروسمان به ما یاد دادند که حد فاصل بین دو محیط متفاوت فضایی به نام اکوتون وجود دارد که سرشار از گونه های متفاوت و مهم است پس این تفکر چه معنایی می تواند داشته باشد که می گویید:
آب شیرین نباید به آب شور بریزد،تا بوده و هست این چرخه ی طبیعی از زمانی که کره ی زمین قادر به زیستن شد وجود داشته است
من در حال حاضر به عنوان دانشجوی ارشد دانشگاه تهران نه به عنوان یک متعصب و نه به عنوان یک خوزستانی بلکه به عنوان یک محیط زیستی تقاضا دارم منطقی فکر کنیم و برای کشورمان درست برنامه ریزی کنیم و از طرح ریزی های اشتباه گذشته که باعث نابودی زاینده رود شد اجتناب نموده ودیگر کارون را نابود نکنیم...
کارونو نمیدیم .....
زنده باد کارون
مگه مابایدچقدرازخودمون مایه بزاریم تاشماباکمال اسایش زندگی کنید
این همهشرکت توخوزستانه که فقط الودگیش براماست ودرامدش مال دیگران هستش
ﻫﻤﻮﻃﻦ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ ﻣﻦ ، ﮐﻮﺭ ﺷﻮﺩ ﺁﻥ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ
ﺷﯿﺮﺯﻧﺎﻥ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﻓﺖ . ﺁﻥ ﺧﺪﺍ ﻧﺸﻨﺎﺱ ﮐﺎﻓﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺩﯾﻦ ﺭﺍ ﺗﺎ ﮐﻨﻮﻥ ﺍﺻﻼ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ .ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺰ ﺣﺘﻤﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻻﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺪﺍﺳﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺿﺮﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﺩ
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺍﺳﯿﺪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﭼﻨﺪﺳﺎﻟﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻧﻬﺎﯼ ﺍﺳﯿﺪﯼ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﺮﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺪ ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺧﻄﻪ ﮐﺎﺷﺖ ﻭ ﻧﻔﺲ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺳﺨﺖ ﮐﺮﺩ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﯿﺴﺖ ﺳﺮﻃﺎﻥ500 ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺪ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ، ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﮑﺮ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﺟﻨﺎﺡ ﭼﭗ ﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﻭﺍﺻﻼﺡ ﻃﻠﺐ ﻭﺍﺻﻮﻟﮕﺮﺍ ﻭ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﮔﺮﺍ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ .ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯿﻬﺎ ،ﺁﻟﻮﺩﮔﯽ ﻫﻮﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺳﺪ ﺳﺎﺯﯾﻬﺎﯼ ﻣﻔﺮﻁ ﻭ ﺧﺸﮏ ﺷﺪﻥ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺎﻻﺏ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﺏ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﻨﺎﯾﻊ ﻓﻮﻻﺩ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻭ ﯾﺰﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪﺍﮐﻮﺳﯿﺴﺘﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺑﺮ ﻫﻢ ﺯﺩﻩ ﻭ ﺍﻫﻮﺍﺯ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .ﺗﻠﻔﺎﺕ ﺍﺳﯿﺪ ﭘﺎﺷﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻝ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺭﺍ نرنجاد.
خدمت دوستان اصفهانی عرض کنم که از نام اسلام ودین جهت پیشبرد منافع خودشون سواستفاده نکنن.درباره شهدا هم عرضم به خدمتتون ما نه تنها24هزارشهید دادیم بلکه خانه وکاشانمون وعزیزانمون جلو چشمامون یکی پس از دیگری از دستمون میرفت.خدمت اون عزیزی که میگفت خوزستان برای کشاورزی مناسب نیست باید بگم که خوزستان بعد از گیلان ومازندران قطب سوم کشاورزی کشور هست.خواهشا برای پیشبرد منافع خودتان دروغ نبافید وهمیشه حقایق را بگویید حتی اگه به ضررتان باشد.کارون ناموس وشرف وغیرت ویادواره دیار ابا واجدادماست.با خشک شدن کارون پایتخت انرژی ایران یعنی خوزستان نابود میشه وبا نابودی خوزستان قلب تپنده ایران ؛کل کشور فلج ونابود میشه.آیا عاقلانست به خاطر یک استان قلب تپنده ایران را نابود کنیم؟آیاآب زایینده رود رفته به استان های همجوار گناه ما بوده؟
سپاس پاک خداوندی را راست که خون مرا از کارون وگل منو از خاک خوزستان بیافرید
تمام خوزستان داره نابودميشه
أصفهان. ويزد بره تصفيه آب بزن خليج فارس مشكلش حل كن
دقيقا همون كاري كه إمارات متحده عربي انجام داد
خوزستان أكثر تالاباش خشك شده ونيمي ازگردوخاك ازهمين جاهاس
اين يعني كم ابي يه كارون مونده بايه بهمنشير اروندرود
اينم واسه كشاورزي وآب شرب خوزستان
ديگه حالا استانهاي مركزي كشور مشكل دارن
يه فكراساسي دولت بكنه
خوزستان خودش هزارتامشكل داره
هيچكس بفكرش نيست
همين كه أصفهان يزد تهران تبريز به مشكل برخوردند
همه صداشون درمياد
خدا شمارونبخش