شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۰۵۲۷
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۵
حامیه شهاب‌پور

رویای صلح امروز آن قدر دور از دسترس می‌نماید که گفتن از آن نیز شهامتی می‌خواهد که نترسی از انگ «خیال‌پرداز» بودن. فرقی نمی‌کند که زیست‌گاه‌مان کجای این کره خاکی است، رنگ‌مان، نژادمان، مذهب‌مان، ملیت و قومیت‌مان چیست، هرچه هست یاد گرفته‌ایم برای خواسته‌های‌مان باید بجنگیم،‌ آن هم نه با ضعف‌های‌مان، که با برادر و همسایه دور و نزدیک. لقمه‌ها را نه با یکدیگر بسازیم و عادلانه تقسیم کنیم، که از دست هم بقاپیم و به روی هم پنجه بکشیم. بقای خود را در نابودی دیگری ببینیم و برای این خواسته وحشیانه، هزاران دلیل بر برتری خویش و فروکاستی دیگران بسازیم. و این دلایل بی‌پایه و اساس را در رنگ و نژاد و قومیت و ملیت و باورهای‌مان جست‌وجو کنیم.

دانش بشری در زمینه شناخت پیچیدگی‌های قوانین فیزیکی هستی و استفاده از آن‌ها در خلق اختراعات نوین پیشرفت‌های بسیاری کرده، آن چنان که چهره جوامع امروزی و نحوه زیست آن‌ها حتی با 100سال پیش هم بسیار متفاوت است، چه رسد به هزاران سال پیش از این. ولی در کمال تاسف باید پذیرفت که جمود فکری در زمینه برتری‌طلبی و نادیده گرفتن دیگران، در افراد و گروه‌های بسیاری، هم چنان حکمفرماست. یکدیگر را نمی‌بینیم، سخن یکدیگر را نمی‌شنویم، چون به باورهای‌مان اعتماد لازم نداریم و‌ترس از متزلزل شدن آن‌ها، چشم و گوش‌مان را به روی یکدیگر می‌بندد.

تا زمانی که تصور غالب بر این باشد که آن چه من می‌اندیشم درست‌ترین و کامل‌ترین است، و دیگری نه تنها قادر نیست چیزی بر دانش من بیفزاید، که می‌بایست تحت آموزش من، چگونه زیستن و اندیشیدن را بیاموزد، هیچ گفت‌وگویی کارآ و ثمربخش نخواهد بود. آب شدن یخ‌های انجماد رابطه بین انسان‌ها، نیاز به حرارتی همه‌گیر دارد که هرم شعله‌های آن کاری کند کارستان.
اگر ناتوان از گفت‌وگو با یکدیگر باشیم، حتی خواهر و برادر هم‌خونِ خود را نخواهیم شناخت؛ چه رسد به همسایه و آن که دورتر و دورتر است. اگر به بازنگری در شناخت‌ها و باورهای‌مان عادت نکنیم، ذهن خود را در چارچوبی تنگ و آزاردهنده محبوس کرده‌ایم و برای فرار از این تنگنا، تلاش می‌کنیم دیگران را هم فقط در این چارچوب ببینیم و قضاوت کنیم. هراس از توفانی که ممکن است با هجوم اندیشه‌های دیگر، بنای پوشالی تفکرات‌مان را درهم بریزد، دریچه‌های ذهن‌مان را به روی هوای تازه می‌بندد.

قوم‌گرایانه و حتی نژادپرستانه هستیم، می‌بایست دلایل ریشه‌ای آن را به صورتی جدی‌تر و با عزمی همگانی جست‌وجو کنیم. چرخش نگاه به یکدیگر، از تصور دشمن،‌ به همنوعی که اندیشه‌ای دیگرگونه دارد، کار دشواری است،‌ ولی غیر ممکن نیست. کافی است درد او را از خود بدانیم و برای چاره‌اش راهی بیابیم.

برای پیشبرد دانش پزشکی در سراسر جهان هزینه‌های کلانی مصرف می‌شود، که بتوانند هر روزه بر بیماری‌های بیشتری چیره شده و آلام جسمانی بشر را کاهش دهند. از سوی دیگر هزینه‌هایی کلان‌تر صرف ساختن سلاح‌هایی می‌شود که بتواند تعداد زیادتری از افراد بشر را کشته یا معلول و دست به گریبان درد و رنج سازد. چه موازنه جالبی! آیا این به نوعی روان‌پریشی جهانی نیست که ابعاد همه‌گیرش، باعث نادیده شدن آن می‌شود. 

پذیرش گفت‌وگو در جهت شناخت یکدیگر و درک متقابل، ‌راهی است به سوی گشودن درهایی تازه به روی خردورزی جمعی و طرحی نو که خواجه شیراز می‌خواست با شکافتن سقف فلک در اندازد.

برچسب ها: حامیه شهاب‌پور
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار