شوشان ـ زینب شریفی :
حسّان إگزار چنانی هنرمند اهل روستای میثم تمار (خویس سابق) شهرستان شوش است. ولادت او را بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۸ شمسی ذکر کردهاند. از دوازده سالگی به آوازخوانی محلی روی آورد. در جوانی علوان شویّع اهوازی خالق موسیقی "علوانیه" را ملاقات کرد و به توصیهی او بهشکلی جدی، به آوازخوانی پرداخت. امتیاز پرورش در خانوادهای شاعر و هنرمند مبنای دیگری بود که هنرمند اهل شوش را بدین کار تحریض کرد چرا که بسیاری هنرها در او موروثی بود. از آنجا که پدرش سلمان و پدربزرگش جبّارالادیب بر پرورش استعداد هنری او تأثیر تام نهادند، این امر باعث شد تا ساخت ربابهی سنتی را از پدرش بیاموزد زیرا سلمان را اوّلین کسی میدانند که در منطقهی شوش به نواختن ربابه همت گمارده است. این مسأله سبب شد تا حسّان در مقام مبدع آواز شیخه یا "طور حسّانی"، آشنا به انواع آوازهای عربی، علوانیهخوان و نوازندهی چیرهدست ربابه لقب بگیرد.
اما هنرهای هنرمند یگانهی شوش به این موارد ختم نمیشد؛ او آوازها را بهشکلی حماسی میخواند، از اینرو پیوند دهندهی حماسه و احساس در موسیقی نیز بود. همینطور هنر او در گزینش قصهها و داستانهای محلی، ترکیب آنها با موسیقی حماسی - عاطفی و تحویل در قالب قصههای موسیقایی نیز بینظیر بوده است. او همواره بهعنوان مبتکر و مبدع در این حوزه، "پرچمدار" سایرین لقب گرفته است.
خالق آواز شیخه علاوهبر شعر اجتماعی به حماسه و ذکر منقبت اهل بیت (ع) نیز گرایش داشت. نوای رسا و حزین او بستری مناسب جهت ترنّم و تغرید انواع موسیقی عربی از قبیل: شطراوی، محمّداوی، مگصوصی، چوبیّه و سایر آوازهای اصیل عربی در خطهی خوزستان بوده که متضمن آشنایی گسترده با انواع سازهای ضربی نیز هست. او از اینکه بهعنوان مطرب یاد شود، اباء داشت و همواره خود را هنرمندی در جهت حفظ میراث شنیداری عربهای خوزستان نیز منقبتخوان اهل بیت (ع) معرفی میکرد. ذکر نام او در طومار منقبتخوانان سنتی اهل بیت (ع) در کتاب "منقبت خوانی" هوشنگ جاوید، گواهی بر این مدعاست؛ استعدادی که علاوهبر هنر فخیمش در نواختن ساز زهی ربابه بوده چراکه شرح حال او در"قصهگویی موسیقایی" را از نوع دیگری بر سر زبانها انداخته بود. از این رهگذر حسّان إگزار، صاحب چهرهای محلی - ملی - بینالمللی بود تا در روزگار رقابت سنت و مدرنتیه، مرزهای موسیقی سنتی عربی را درنوردیده، جابهجا نماید.
از حسّان إگزار در چندین جشنوارهی بینالمللی بهویژه در کشور عراق دعوت بهعمل آمد که یکی از آنها مصادف با سالگرد تاجگذاری ملک فیصل بود. او در این محفل حضور پیدا کرد تا بهعنوان نمونهی اعلای هنر عربی و حافظ اصالت و هنر در عربنشین خوزستان به هنرنمایی بپردازد؛ امری که به تفوق او بر سایرین انجامید و باعث شد تا پادشاه جدید عراق بهپاس این قدرت بیبدیل، به حسّان یک خودرو هدیه بدهد که البته نپذیرفت و هنگامی که با اصرار میزبان روبهرو شد خودرو را به برادرانش هبه کرده، خود سوار بر اسب به روستای آباء و اجدادی بازگشت. تلاشی که چندین بار دیگر در انواع گردهماییها نسبت به او انجام گرفت اما هر بار با مناعت طبع زایدالوصف هنرمند ناکام ماند. بدینترتیب حضور متواتر حسّان در انواع محافل هنری و جشنوارهها هیچگاه به تموّل و مکنت هنرمندی چون او منجر نشد زیرا حفظ هنر و عرضهی آن در قالب بکر و دست نخوردهی خویش، دغدغهی چون اویی بود تا عمیقتر به رسالتش بپردازد. این مهم همواره با اهتمام او به زبان، لهجه، پوشش و آداب و رسوم عربی که در اجراهای خویش رعایت و به وسیلهی شعر و موسیقی منعکس میساخت، صورت میپذیرفت.
از ابعاد مهم شخصیت هنری حسّان إگزار میتوان به هنر روایت "قصههای موسیقایی" اشاره کرد. او بهویژه پس از "مزبان علیجم بزرگقصهگوی عربی محلی در خوزستان" بهعنوان یگانهحافظ و راوی قصههای محلی ظاهر شد. حضور مجازی او در جشنوارهی "پدران و مادران قصهگو" در اهواز، مؤید این ظرفیت بود تا در ابتکاری بدیع، با پیادهسازی داستانهای محلی در بستر ربابه، قالبی جذاب به آنها بخشیده، مخاطبانی از جنس پیر و جوان برای هنر مکنون خویش، دستوپا کند.
حسّان إگزار از ارکان اجرای موسیقی عربی خوزستانی در جشنوارهی فجر نیز بود. آخرین اجرای او در این جشنواره به شامگاه یکشنبه نهم اسفند سال ۱۳۸۸ بازمیگردد. دو روز بعد از این گردهمایی بود که در راه بازگشت به خانه، به دلیل کهولت سن و در اثر سکتهی قلبی، دعوت حق را لبیک گفت و خیل عظیم هنردوستان در داخل و خارج ایران را به غم و اندوه فقدان خویش دچار ساخت.