امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان/ سیدعیدی محمد هاشمی : انتخاب دکتر روحانی با کلید تدبیر و امید به عنوان رییس جمهور و تشکیل دولت جدید زمینه را برای رایزنی و لابی جناحهای سیاسی قدرت فراهم کرد.
پایتخت نشینان خوزستانی از هر جناح و دسته نیز به فرا خور توانمندهای خود تمام پتانسیل را صرف نمودند تا در دایره قدرت سهمی به دست آورند. اما تعجیل و ناپختگی مانع از آن شد تا در هدفگذاری و نائل شدن به این مهم دست یابند. زیرا سردمداران گروههای مختلف لابیگر درک درستی از فرآیند کسب قدرت نداشته و احتمالاً نیز چنین درکی را پیدا نخواهد کرد.
هنوز چند روزی از پیروزی آقای دکتر روحانی نگذشته بود که گروههای لابی برای پیشی گرفتن از سایر رقبا خیمههای اردوگاه خود را در پایتخت برپا کردند و برای حمله همه جانبه، نیروهای وابسته به خود را فرا خواندند. تعجیل آنان مانع از درک این واقعیت شد که تشکیل این اردوگاه ممکن است بالانس و توازن قوا را نامتعادل و جناحهای دیگر را بر علیه آنان بشوراند.
دلدادگی گروههای لابی برای کسب قدرت، تارنمایی از سیاهی جلوی چشمانشان قرار داد تا ابتداییترین روشهای کسب قدرت را فراموش نمایند. شیفتگی به مناصب قدرت تا بدان جا پیش رفت که با تمام ناپختگی خود معرف گزینهها شدند. گزینههایی خود معرفی شده.
هر دانش آموختهی سیاست به خوبی میداند که کسی خود را بهترین گزینه معرفی نمیکند وگرنه خنده زار عام و خاص خواهد شد. میل و اشتیاق بی حد و حصر و مهارناشدنی اینان برای کسب قدرت اختلال سیاسی را فراهم کرد تا مبادرت به چنین کاری نمایند. جالب تر اینکه در این فرآیند عجولانه، قدرت طلبان جناحهای مختلف اختلافات فکری و اندیشهای را فدای رسیدن به صندلی رویایی وزارت نمودند. استدلاشان واژهی پر طمطراق همگرایی و همدلی اما معنای واقعیش فشار بر تصمیم گیریهای دولت جدید و پیجویی حضور در قدرت بود.
اشتیاق به دایره قدرت و از دست ندادن ثروت عاملی شد بر این ناپختگی سیاسی که آنان را از درک درست شرایط سیاسی و اجتماعی به وجود آمده عاجز نشان میداد و باعث شد همه ی سرمایه و پتانسیل خود را در زمین شورزار و غیر قابل کشت هدر دهند. زیادخواهی آنان حکایت از آن داشت که توقع کسب ده وزارتخانه را برای خود مهیا میدیدند. اما دولتی که تدبیر را سرلوحهی سیاستگذاریهای خود قرار داد به درست متوجه این نکته مهم شد که اینان نمایندگی اقشار و گروه های مردمی استان را به عهده ندارند و تنها برای منافع گروهی و حتی شخصی خود تلاش میکنند.
نویسندهای زمانی نوشت: «اگر قرار است استان خود را با استان اصفهان به قیاس بنشینم اولین شرط آنست نمایندگان مردم خوزستان در قد و قوارهی نمایندگان اصفهان باشند و گروه پایتخت نشین، قدرت طرح منافع استان را در سطح ملی داشته باشند. برای رسیدن به چنین جایگاهی لازم است گروهها منافعی برای خود و حزب وابسته در نظر نداشته باشند. متاسفانه گروه لابی خوزستان تنها گروهی است که اساس شکلگیریش تامین منافع فردی و حزبی است و بس».
پس از بسته شدن لیست وزرا، به معاونت وزیران قانع شدند. اما حالا که دیگر از پایتخت نشینی و مناصب معاونت ناامید، چشم طمع به مناصب استانی دوختهاند. گزینههای همان لیستی که سودای وزرات داشتند صندلی استانداری را کم از وزارت نمیداند و رایزنی برای این موضوع را آغازیند.
اساسیترین سوال این است که آیا مردم استان خوزستان تا این حد کم بضاعتند که چند نفر پایتخت نشین در اتاقی بنشنیند و سیاهه لیست استانداران را برای استان خوزستان دیکته نمایند؟ اگر جناب آقای دکتر روحانی و دولت تدبیر و امید تا این اندازه به گروههای لابی بها میداد که باید آنان بر کرسی وزارت تکیه زده بودند. پس اینان به دنبال طرح چه مسائلی هستند و از این رهگذ چه اهدافی را دنبال میکنند؟
بر این باورم اکنون که دیگر از کسب کرسیهای مدیریت استان نیز ناامید شدهاند در تلاشند تا با تخریب و رفتارهای غیر سیاسی و غیر اخلاقی، تاثیر نامیمون خود را بر انتخاب درست دولت به جای بگذارند و به زعم خود مانع از معرفی شایستگان و مدیران لایق و کارآمد از سوی دولت شوند. زیرا حیات سیاسی آنان در گرو ناکارآمدی و ضعف مدیران است که میتواند باقیمانده قدرت کاذب سیاسی آنان را حفظ کند.
مدیران وارسته، مقبول، کارآمد و آگاه به سیستم مدیریتی نوین با پشتوانهی مردمی در استان خوزستان کم نیستند که برای پذیرفتن مسئولیت خود را مطرح نمیکنند. دلسوزان تاثیرگذار استان در طول سالهای پشت سر وظیفه داشتند چنین مدیرانی را حمایت نمایند تا استان خوزستان به دست گروههای منفعت طلب دچار خسران نگردد.
در این میان نقش آقایان محسن رضایی و علی شمخانی به دلیل حضور موثر در حاکمیت و سلامت نفسی و دلسوزی که در آنان وجود دارد بسیار حائز اهمیت است و انتظار مردم استان از آنان را دوچندان میکند. مردم استان همواره خواستار ایفای نقش بیشتر و بهتری از سوی آنان هستند.
آقایان رضایی و شمخانی، اگر وضعیت استان خوزستان خوب است باید شما را مورد تشویق و تکریم قرار داد. اما به خوبی میدانید که وضعیت استان خوزستان متناسب با شان و منزلتش نیست. آیا وقت آن نرسیده که نقش بیشتر و بهتری در توسعه استان خوزستان و حمایت از مدیران سالم و کارآمد ایفا کنید؟ اگر امروز که مردم استان در تنگنا قرار دارند شما نقش موثر خود را ایفا نکنید مردم بیتوجهی و یا کم توجهی شما را (اگر باشد) فراموش نخواهند کرد. یادتان باشد که مردم خوزستان شما را فرزندان خود میدانند و جدای از گرایشهای حزبی و جناحی هنوز به شما اعتماد دارند.
مایهی شگفتی است که کسانی میگویند: «مدیران شایسته و لایق جلو نمیآیند و از مسئولیت شانه خالی میکنند».
این سخن درشت و نابجایی است. مگر مدیران شایسته و لایق میتوانند مانند متملقین قدرت طلب رفتار نمایند؟ مگر انتظار وجود دارد که این مدیران پاشنه در را از جا در آورند تا خود را مطرح کنند؟ اگر چنین انتظاری از مدیران توانمند، شایسته و لایق وجود دارد باید به حال مردم استان افسوس خورد.
شماها وظیفه دارید از مدیران کارآمد، لایق و شایسته خواهش کنید و از مردم بخواهید که به این مدیران تکلیف کنند مسئولیت بپذیرد. مگر این مدیران که با هزینهی مردم به جایی رسیدهاند میتوانند و حق دارند از زیر بار مسئولیت اجتماعی خود شانه خالی کنند؟ عدم حمایت جدی شما باعث میشود شایستگان گوشه گیری کنند و سیاست بازان عاشق قدرت و ثروت میدانداری نمایند.
چنانچه شایستگان به پستوی عزلت پناه برند، متملقین قدرت طلب فضا را برای عرضه خود مناسب میبیند. امری که تاکنون به عنوان اصلیترین دلیل عقب ماندگی استان از آن نام برده میشود. پس بر شما و همهی دلسوزان استان در این شرایط واجب است که مردم و ولی نعمتان خود را تنها نگذارید. بیشک اگر امروز نقش خود را به خوبی ایفا ننماید در آیندهای نزدیک باز هم از توسعه نیافتگی استان افسوس خواهید خورد.
قایان رضایی و شمخانی، اگر وضعیت استان خوزستان خوب است باید شما را مورد تشویق و تکریم قرار داد. اما به خوبی میدانید که وضعیت استان خوزستان متناسب با شان و منزلتش نیست. آیا وقت آن نرسیده که نقش بیشتر و بهتری در توسعه استان خوزستان و حمایت از مدیران سالم و کارآمد ایفا کنید؟
مطمئن باشید افرادی که درحال رایزنی هستند از وزن وپایگاه سیاسی واجتماعی بالایی برخوردار هستند در حال موفق شدن هستند که نگارنده مطلب را عصبانی نموده چرا کاندیدای استانداری ایشان ودوستانشان از دور خارج شده است وگرنه آن وقت دلدادگی خوب ومثبت بود
من نویسند محترم را نمی شناسم ولی دوره این نوع ادبیات (مانند متملقین قدرت طلب ) وازاین نوع گذشته است بیائیم ومثبت اندیش باشیم وبه جای سیاسی کاری سیاست ورزی نمائیم