شوشان ـ منوچهر برون :
در سالهای دور، از دل کوهستانهای مهآلود و دامنههای خنک لردگان، در روستای شش بهره، کودکی زاده شد که بعدها صدای ایل شد؛ نامش را کوروش اسدپور نهادند، و تقدیرش این بود که پژواک دردها و آرزوهای مردمی باشد که در فراز و فرود تاریخ، همیشه با خاک و باد و آواز همآغوش بودند.
کوروش اسدپور نه تنها خواننده، که راوی جان ایل است. در زمانهای که سنتهای کهن در گردباد تحولات رنگ میبازند، او، با جان و دل، در حفظ و گسترش فرهنگ مردم لر کوشیده است. نخستین بار در سال ۱۳۷۳، با تشویق استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، گام به عرصهی رسمی موسیقی نهاد و نخستین آلبومش به نام تیه کال را با تنظیم حسین فرهادپور منتشر کرد؛ اثری که چون نفس گرم کوچنشینان، بیواسطه و زلال، به دلها نشست.
آثار اسدپور تنها ترانههایی خوشآهنگ نیستند؛ هر بیت، هر نغمه، روایتی است از زیستن در دل ایل، از سوگ و سرور، از جدال با خاک و باد و باران. او با چشمانی بیدار، و نگاهی ژرف، از پس واژگان ساده، تصاویری پرمعنا و منتقدانه ترسیم میکند؛ تصاویری از رنج و زیبایی، از فقر و آزادگی، از عشقی که در سینهی ایل میتپد و از رویایی که نسل به نسل، با خون و اشک به ما رسیده است.
اسدپور در آثار خود، نه تنها به روایت گذشتهی ایل میپردازد، بلکه با رویکردی اجتماعی و گاه انتقادی، پلی میان سنت و زمانهی نو میسازد؛ او هنرمندی است که هم به اصالت خویش وفادار مانده و هم با دنیای مدرن به گفتوگو نشسته است. به همین دلیل است که آثارش تنها در دل مردمان لر نمیتپد، بلکه در هر جایی که قلبی برای زیبایی و اصالت بتپد، شنیده و حس میشود.
در اسفندماه ۱۴۰۰، جایزه بینالمللی نظامی گنجوی از سوی یونسکو، در تالار وحدت، به او اهدا شد؛ افتخاری که نه تنها برای کوروش اسدپور، که برای همهی فرهنگدوستان ایران زمین غرورآفرین بود. همچنین کتابی با عنوان آوای خوش هزار در نقد و بررسی آثار او به رشتهی تحریر درآمد؛ کتابی که گواهی دیگر بر تاثیر عمیق این هنرمند در صحنهی فرهنگ ایران است.
کوروش اسدپور، صدای هزاران هزار است؛ صدای رودها، کوهها، دشتها و قصههای بینام و نشانِ مردمانی که شاید هیچگاه بر صفحات رسمی تاریخ نوشته نشوند، اما در حافظهی آواز او، جاودانهاند.
او برای ما تنها یک خواننده نیست؛ او حافظ فرهنگ است. نگهبان رؤیاهای ایلیاتی است. صدایی که تا ایل هست، خواهد ماند.