نوشتاری از کیوان لطفی/ در حاشیه بحران اخیر خوزستان / دغدغه ای حیاتی، عاجل و دردناک به موضوعی بخشی و جناحی تبدیل نشود
جلگه ی خوزستان در سه سال گذشته بیابان نشد و بی تردید ما حالا، زیر آوارِ فراوان تصمیمِ «حال»، «سابق» و «اسبق» هستیم!
شوشان/ کیوان لطفی
ریزگرد، طوفان، خاک؛ اسمش را هر چه بگذاریم آب و برق را هم از خوزستان ربود و شدیم خبر اول ایران. تا جایی که دوست و آشنا از سراسر ایران تماس می گیرند که «حالا در چه وضعید؟!»
مسأله حتما «چندعاملی» است و در وقت مناسب باید در اتاق های فکر واقعی بررسی شود. اما عجالتا مردمان نجیب خوزستان، خسته از وعده های بروکراتیک و مرسوم، و در یک فضای گفتگویی، در پی جذب و حتی خلقِ میانبُرهای تصمیم گیری هستند.
شاید لازم باشد حالا که ناگزیر به مرور خویش و تصحیح عملکرد خود هستیم، دو موضوع در هم تنیده از هم تفکیک شود.
مسأله اول ریز گرد یا «خاک باران» است که حتما در سه سطح کوتاه، میان و بلند مدت باید آن را درمان کرد. تعارف نداریم، این طرف و آن طرف ندارد، فقیر و غنی هم نمی شناسد، چاره نیاندیشیم خاک ما را خواهد خورد!
و البته مسأله حتما «دولتی» نیست. جلگه ی خوزستان در سه سال گذشته بیابان نشد و بی تردید ما حالا، زیر آوارِ فراوان تصمیمِ «حال»، «سابق» و «اسبق» هستیم!
مسأله دوم وجه ارتباطی موضوع است. حالا چه کنیم که منظور ما و تصمیم گیرندگان، خوب به هم برسد.
بپذیریم حضور هوشمندانه، مسأله محور، با کیاست و حوصله ی ما، به عنوان تصمیم ساز، فرصت تصمیم گیری و حتی ویرایش تصمیم های بالادستی را فراهم میکند. هر چه ما، حتی دلسوزانه و از سر اجبار، «یالا یالا» کنیم، تصمیم های صادره، اقتضایی تر و شکننده تر خواهد بود. قبول، فرصت داده بودیم اما... چاره چیست. ما همسایه ی دیرپای «کارون» هستیم و این رود نجیب در همه ادوار، درس هایش را با خود آورده است: «آهسته» و «پیوسته». حتی اگر ناچاریم، که هستیم؛ بی تابی گره گشا نیست.
برای مدیریت وجه ارتباطی مسأله، رعایت یک نکته از جانب ما مردم و تصمیم گیرندگان ضروری است. ما باید مراقب باشیم دغدغه ای حیاتی، عاجل و دردناک، به موضوعی «بخشی» و «جناحی» تبدیل نشود که در کشاکش این سیکل ناپخته، همچنان باید «خاک» و «حرص» توامان بخوریم.
تصمیم گیرندگان و متولیان هم باید به خاطر داشته باشند که مطالبات زیست محیطی، واقعی و صادقانه شهروندان خوزستانی را به دعواهای سیاسی تقلیل ندهند.
مدیران باید بی تعارف، واقعی و با پشتوانه، یا «راهی بیابند» یا «راهی بسازند». و البته باید در نظر داشته باشند که مصاحبه های پر از تعارف و تکلف، کار را سخت می کند. تصمیم با درایت و واقعی لازم است و چه بسا بیانیه های صادقانه، با ذکاوت و تنظیم شده ی متناسب با خواست و شعور جامعه، گره گشا تر از مصاحبه های بی رمق و ضدِ حال و انتظار مردم باشد.